پاسخ اجمالی:
در دوران «المهتدی» خلیفه عباسی، فردی به نام «علی بن محمد» در بصره ظهور کرده و آتش انتقام را در دل بردگان شعله ور ساخت و آنان را به قیام علیه اربابان خود فراخواند. او چهارده سال بر بخش عظيمى از عراق و ايران حکومت کرد و سرانجام توسط حکومت عباسی سرنگون شد. او برای مشروعیت خود از آبروی خاندان پیامبر(ص) بهره گرفت اما امام عسكرى(ع) فرمودند: «صاحب الزنج از ما اهل بيت نيست». هر چند شورش صاحب زنج در جهت حمايت از بردگان بود ولى در عمل سبب کشته شدن بسیاری از بى گناهان و ويرانى هاى عظيمى گردید.
پاسخ تفصیلی:
در سال 255 هجرى در عهد حكومت خليفه عباسى «المهتدى» مردى در «بصره» ظهور كرد كه خود را «على بن محمّد» از نسل امام زين العابدين(عليه السلام) و زيد بن على(عليهما السلام) مى ناميد و بردگان را به مخالفت با مالكان خود فراخواند و از آن جا كه بردگان در سخت ترين شرايط زندگى مى كردند گروهى در مزارع و باغات، و گروهى در خانه ها به خدمت هاى طاقت فرسا با كمترين بهره مندى از زندگى، مشغول بودند دعوت او را به سرعت پذيرا شدند و در گروه هاى صد نفرى و هزار نفرى به او پيوستند.
او به آنها وعده مى داد كه نه فقط شما را از بندگى آزاد مى كنم، بلكه مالكان شما را همراه با اموال و مزارعشان ملك شما قرار خواهم داد. و از آن جا كه جامعه آن روز گرفتار فاصله طبقاتى شديدى شده بود، گروهى مرفه در قصرها زندگى مى كردند و گروه ديگرى بدترين شرايط زندگى را داشتند، جمعى عظيم از محرومان غير از بردگان نيز به آنان پيوستند و به اين ترتيب لشكر عظيمى براى او فراهم شد.
او آتش انتقام جويى را در دل بردگان و محرومان شعله ور ساخت تا آن جا كه پس از پيروزى بر ثروتمندان و برده داران دستور مى داد هر يك از بردگان اربابان خودرا پانصد تازيانه بزنند، و زنان آنها را اسير مى كرد و براى تحقير آنها هر يك را به دو سه درهم مى فروخت و در اختيار مردان يا زنان زنجى سياه پوست قرار مى داد.
مورخ مشهور «مسعودى» در «مروج الذهب» مى گويد: «صاحب الزنج» بزرگ و كوچك و مرد و زن را مى كشت و اموال و وسايل آنها را مى سوزاند و خانه هايشان را خراب مى كرد و در يك مورد در «بصره» سيصد هزار نفر را به قتل رسانيد و آنها كه از اين كشتار به بيابان ها فرار كردند مجبور شدند كه از گوشت حيواناتى همچون سگ و موش و گربه تغذيه كنند و گاه گوشت انسان هاى مرده را مى خوردند.
او بر بخش عظيمى از عراق و ايران مسلّط شد و قيام و فرمانروايى او بيش از چهارده سال طول كشيد و اين نشان مى دهد كه شورش او يك شورش زودگذر نبود بلكه ريشه در اعماق جامعه آن روز داشت.
كار «صاحب زنج» تا جايى بالا گرفت كه نزديك بود دولت عباسى را براندازد ولى سرانجام «ابو احمد» ملقب به «موفق» برادر خليفه عباسى با لشكرى عظيم و وسايل جنگى فراوان به جنگ او برخاست و بعد از نبردى طولانى و خونبار در ماه صفر سال 270 هجرى او را كشت و لشكرش پراكنده شدند.
درباره شورش زنگيان و قيام «صاحب زنج» كتاب هاى متعددى به رشته تحرير درآمده است و به يقين پديده اى نبود كه بتوان آسان از كنارش گذشت زيرا جمع آورى كردن لشكرى كه به گفته بعضى از مورخان هشتصد هزار نفر و به گفته بعضى ديگر سيصد هزار نفر بود در آن عصر و زمان كار آسانى نبود، همچنين برخوردارى از يك حكومت نسبتاً طولانى مدت، و اينها همه، نشان مى دهد كه اين شورش، ريشه هايى قوى در نابسامانى هاى جامعه آن روز و بى عدالتى ها داشت هر چند اين شورش نيز سرچشمه مظالم و جنايت هاى بى شمارى شد.
در اين جا ذكر چند مطلب لازم به نظر مى رسد:
1 ـ بعضى از نويسندگان، شورش «صاحب زنج» را به قيام بردگان در «ايتاليا» به رهبرى «اسپارتاكوس» تشبيه كرده اند كه در سال 73 قبل از ميلاد قيام كرد و گروه عظيمى از بردگان را گرد خود جمع كرد و با ثروتمندان و مرفّهين جنگيد و پيروزيهايى بدست آورد و سرانجام با 40 هزار برده در سال 71 قبل از ميلاد به قتل رسيد ولى ظاهر اين است كه قيام «صاحب زنج» تفاوت بسيار با قيام او داشته، چرا كه قيام «صاحب زنج» بسيار گسترده تر بود و سرانجام حكومتى تشكيل داد كه بر بخش عظيمى از عراق و ايران سلطه داشت و 14 سال به طول انجاميد، ولى به هر حال او مردى خونخوار و بى رحم و جنايتكار بود هر چند بهانه هاى نسبتاً منطقى براى شورش و قيام خود داشت.
2 ـ همان گونه كه گفتيم «صاحب زنج» خود را «على بن محمّد» مى ناميد و از نواده هاى امام سجّاد(عليه السلام) و لقب علوى را براى خود انتخاب كرده بود ولى ظاهراً اين امر واقعيت نداشت تنها براى اين بود كه به كار خود مشروعيتى بخشد و از آبروى خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اميرمؤمنان على(عليه السلام) در ميان مسلمين بهره گيرد.
لذا در حديثى از امام حسن عسكرى(عليه السلام) مى خوانيم: «صاحِبُ زنْجِ لَيْسَ مِنّا أَهْلَ الْبَيْتِ»(1)؛ (صاحب الزنج از ما اهل بيت نيست).
همان گونه كه از بحثهاى سابق بدست آمد شورش «صاحب زنج» در اواخر عمر امام حسن عسكرى(عليه السلام) و مقارن با ميلاد مسعود حضرت مهدى صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه) بود.
3 ـ شورش «صاحب زنج» و فتنه او هر چند در ظاهر به عنوان حمايت از بردگان و محرومان اجتماع بود ولى در عمل از اين هدف منحرف شد، ويرانى هاى عظيمى به بار آورد و خونهاى بى گناهان زيادى را بر خاك ريخت و به گفته «مسعودى» در «مروج الذهب»(2) پانصد هزار نفر از زن و مرد و كودك را به خاك و خون كشيد و اين كمترين عددى است كه درباره كشته هاى او نوشته اند و به گفته بعضى از مؤرّخان هنگامى كه دو سال بعد از قيامش وارد «بصره» شد «مسجد جامع» و خانه هاى زيادى را به آتش كشيد و حتّى چهارپايان در آتش سوختند و حريق تمام «بصره» را فرا گرفت و در كوچه هاى «بصره» جوى خون جارى شد.(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.