پاسخ اجمالی:
زن و مرد در پيشگاه خدا يكسانند و هر دو مى توانند راه قرب الى اللّه را تا بى نهايت ادامه دهند؛ لذا خطابات قرآنى در اين زمينه شامل هر دو، به طور مساوى مي شود. آيه شريفه «إِنَّ أَكرَمَكُمْ عِندَ اللّهِ أَتْقَيكُم» نيز معيار را قرب به خدا قرار داده و جنسيّتِ مرد و زن را در آن دخالت نداده است و وجود پاره اى از تفاوت ها در ميان زن و مرد هرگز نمى تواند اصول كلّىِ برابرى را در ميان اين دو جنس در بُعد الهى، انسانى، علمى، فرهنگى و اقتصادى بر هم زند؛ البته در هر حال بايد تفاوت طبيعى ميان اين دو جنس را پذيرفت.
پاسخ تفصیلی:
در بُعد انسانی و الهی _كه عمده ترين ارزش هاى انسانى در آن مطرح است_ فرقى ميان مرد و زن نيست، هر دو در پيشگاه خدا يكسانند و هر دو مى توانند راه قرب الى اللّه را تا بى نهايت ادامه دهند و به تعبير ديگر، راه تكامل براى هر دو به طور يكسان گشوده است. لذا خطابات قرآنى در اين زمينه شامل هر دو، به طور مساوى است؛ در يكجا مى خوانيم: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»(1)؛ (هر كس كار شايسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى داريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى دادند، خواهيم داد).
در جاى ديگر مى فرمايد: «إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنيِنَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِينَ وَ الْقَانِتَاتِ وَ الصَّادِقينَ وَ الصَّادِقَاتِ... أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً»(2)؛ (به يقين مردان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيعِ فرمان خدا و زنان مطيعِ فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو... خداوند براى همه آنها مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است).
آيه شريفه «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقَيكُمْ»(3) نيز معيار را قرب به پروردگار قرار مى دهد، از هر كس كه باشد بى آنكه جنسيّتِ مرد و زن، در آن دخيل باشد و همچنين آيات ديگر كه ذكر همه آنها به طول مى انجامد.
در روايات اسلامى نيز اين حقيقت به خوبى نمايان است. در حديثى كه مرحوم كلينى در كتاب «كافى» آورده، مى خوانيم: «خواهر رضاعى پيامبر(صلى الله عليه وآله) خدمتش رسيد، هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را ديد بسيار شاد شد و ملحفه [روانداز] خود را براى او گسترد و او را بر آن نشاند، سپس با وى گرم صحبت شد هنگامى كه او از خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) بيرون رفت، برادرش آمد [اين خواهر و برادر، فرزندان حليمه سعديه بودند كه مادر رضاعى پيامبر(صلى الله عليه وآله) بودند] ولى پيامبر(صلى الله عليه وآله) آن احتراماتى را كه براى خواهرش قايل شد، براى او قايل نشد [هر چند به او نيز محبّت كرد]. بعضى سؤال كردند كه اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)! احترامى را كه به خواهر گذاشتى به برادر نگذاشتى با اينكه او مرد است؟! پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «لِاَنَّهَا كَانَتْ أَبَرَّ بِوَالِدَيْهَا مِنْهُ»(4)؛ (اين به خاطر آن است كه آن خواهر نسبت به پدر و مادرش از آن برادر نيكوكارتر بود).
جالب اينكه اصحاب روى امتياز مرد بودن تكيه كردند و پيامبر(صلى الله عليه وآله) نه تنها آن را امتياز نشمرد؛ بلكه خواهرش را به خاطر ارزش هاى الهى انسانى بر او مقدّم شمرد.
داستان «نسيبه» و شجاعت او در ميدان «اُحُد» كه بدون توجّه به خطرات براى رزمندگان لشكر اسلام، آب مى آورد و حتّى هنگامى كه به او حمله كردند، دفاع جانانه اى در برابر لشكر نمود تا آنجا كه سيزده زخم بر تن او وارد شد و سرانجام در «يَمامه» در جنگ با «مُسَيْلمه كذاب» شهيد گشت، معروف است. در حديث آمده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در روز «اُحُد» درباره او فرمود: «لَمَقَامُ نُسَيْبَة بِنْتِ كَعْب الْيَوْمُ خَيْرٌ مِنْ مَقَامِ فُلاَن وَ فُلاَن»(5)؛ (مقام اين زن، امروز از مقام فلان و فلان [بعضى از افراد سرشناس لشكر] برتر است).
داستان «شَطيطه نيشابورى» معروف است، آن هنگام كه «محمّد بن على نيشابورى» با خود اموال فراوان و هدايايى از سوى مردم نيشابور براى امام موسى بن جعفر(عليهما السلام) خدمت آن حضرت آورد، امام(عليه السلام) از ميان 30 هزار دينار و 50 هزار درهم و قطعه اى لباس، تنها يك درهم و قطعه پارچه اى را كه متعلّق به زن باايمانى به نام «شَطيطه» بود، پذيرفت و بقيه را باز پس فرستاد!(6)
از اين حديث به خوبى روشن مى شود كه ارزش انسانى بين زن و مرد تفاوتى ندارد. از اين رو، گاهى زنان در اين امر بر مردان پيشى مى گيرند.
در بُعد علمی و فرهنگی، فرقى ميان زن و مرد وجود ندارد؛ يعنى راه فراگيرى علم و دانش به روى هر دو، يكسان باز است و حديث معروف «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ»(7) دليل اين مدّعاست (حتّى اگر كلمه «مُسلمه» نيز جزء حديث نباشد؛ زيرا مُسلم در اينجا به معناى نوع انسان است همانگونه كه در بعضى از روايات چنين است)؛ بنابراين هيچ محدوديتى از نظر اسلامى، در هيچ مرحله اى از فراگيرى علوم، براى زنان وجود ندارد و آنها مى توانند تمامِ مدارجِ كمال را از اين نظر طىّ كنند. در تاريخ اسلام نيز به شخصيت هاى بزرگ و با فضيلتى از جنس زنان برخورد مى كنيم كه در كتب حديث، اسامى گروهى از آنان به عنوان زنان راوى ديده مى شود.
در بُعد اقتصادى نيز فرقى ميان زن و مرد نيست؛ يعنى آنها مى توانند نتيجه كار خود را مالك شوند همان گونه كه مردان مى توانند. مخصوصاً در اسلام زنان استقلال اقتصادى دارند، برخلاف آنچه در ميان بعضى از ملل غربى هنوز هم ادامه دارد كه به زن استقلال اقتصادى نمى دهند و تصرّف او را در اموالش بدون اجازه شوهر مجاز نمى دانند؛ در حالى كه در اسلام، زن براى تصرّف در اموال خود، هيچ گونه نيازى به اجازه شوهر ندارد و در هر مصرف مشروعى و در مورد هر كس و هر كارى مى تواند مصرف كند.
البتّه اگر مسايل شعارى را كنار بگذاريم، نمى توان انكار كرد كه معمولاً فعّاليت توليدى مردان از زنان بيشتر است و اين به دو دليل است؛ نخست اينكه: مردان غالباً قوّت و قدرت بيشترى براى كارهاى سنگين دارند و همين امر به آنها دست برتر در مسايل اقتصادى مى دهد و ديگر اينكه: مشكلات دوران باردارى و شيردادن نوزادان و بزرگ كردن آنها (هر چند براى دو سه سال باشد) قسمتى از بهترين سال هاى عمر زنان را به خود اختصاص مى دهد و زنان مقدار قابل ملاحظه اى از نيروى جسمانى خود را در اين راه از دست مى دهند و اگر فرض كنيم، هر زن به طور متوسط، بيش از سه فرزند پيدا نكند و براى هر يك از آنها چهار سال از دوران باردارى تا زمانى كه به راه مى افتند در نظر بگيريم، مجموعاً دوازده سال مى شود كه در سنين جوانى و نزديك به جوانى خواهد بود.
شايد به همين دليل است كه در تمام كشورها، حتّى در كشورهايى كه تساوى زن و مرد عملاً در تمام زمينه ها انجام شده و مذهب در آنجا حاكميتى ندارد، بسيارى از كارهاى پر مسئوليّت و سنگين بر دوش مردان است و مسئولين سياسى و اقتصادى و اجتماعى، به طور اكثر از ميان مردان انتخاب مى شوند.
بنابراين، وجود پاره اى از تفاوت ها در ميان مسئوليت زنان و مردان، مانند عهده دارى منصب قضاوت، يا تفاوت در تعداد شهود زن و مرد، يا تفاوت در بهره ميراث، هرگز نمى تواند اصول كلّىِ برابرى را در ميان اين دو جنس در بُعد الهى و انسانى و در بُعد علمى و فرهنگى و در بعد اقتصادى بر هم بزند و در هر حال بايد تفاوت طبيعى اين دو جنس را پذيرفت و با شعارهاى دروغين، خود را در بيراهه گرفتار نساخت.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.