پاسخ اجمالی:
انسان ناسپاس با زبان حال مى گويد: من لايق اين نعمت نيستيم، اما در مقابل انسان شکرگزار مى گويد: من لايق و شايسته ام، نعمت را بر من افزون كن. امام صادق(ع) مي فرمايد: «به محض شکرگزاری انسان، خداوند فرمان افزايش نعمت را صادر مى کند». بر این اساس ناسپاسى سبب سلب نعمت ها می شود، اما لطف خداوند سبب تاخیر در مجازات می شود، حال اگر انسان در اين مدت آگاه نشود، مجازات او حتمى است. از سویی ناسپاسى در برابر خالق به ناسپاسي در برابر مخلوق می انجامد و اين صفت سبب بيزارى مردم و انزواى فرد می شود.
پاسخ تفصیلی:
ناسپاسى در برابر نعمت هاي الهي، آثار سوء گسترده اى از نظر معنوى و مادى در زندگى انسان ها دارد، از يك سو سبب زوال نعمت ها مى شود، زيرا مى دانيم خداوند حكيم است، نه بى حساب و كتاب چيزى به كسى مى بخشد و نه بى جهت چيزى را از كسى مى گيرد. در واقع انسان هاي ناسپاس با زبان حال مى گويند: ما لايق اين نعمت نيستيم و حكمت خداوند ايجاب مى كند كه اين نعمت را از آنها بگيرد و آنها كه شكر نعمت را بجا مى آورند در واقع مى گويند: ما لايق و شايسته ايم، نعمت را بر ما افزون كن. فى المثل، اگر باغباني مشاهده كند كه در بخشى از باغ، درختان به سرعت رشد و نمو مى كنند و برگ و ثمر مى آورند، به يقين از آنها پذيرايى بيشتر مى كند، و اگر ببيند در بخش ديگر، با وجود رسيدگي باغبان، نه طراوتى دارند و نه برگى، نه ميوه اى، نه گلى و نه سايه اى، اين كفران نعمت سبب مى شود كه باغبان آنان را مورد بى مهرى قرار دهد، چرا كه گفته اند:
بسوزند چوب درختان بى بر *** سزا خود همين است مر بى برى را
اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديثى مي فرمايند: «مَنْ شَكَرَ النِّعَمَ بِجَنانِهِ اِسْتَحَقَّ الْمَزيدَ قَبْلَ اَنْ يَظْهَرَ عَلى لِسانِهِ»(1)؛ (كسى كه قلباً شكر نعمت كند پيش از آن كه به زبان شكر گويد، لياقت خود را براى افزون شدن نعمت ثابت كرده است).
حتى در حديثي از امام صادق(عليه السلام) نقل شده که به مجرد اين كه انسان نعمتى را بشناسد و حمد خدا را بگويد بلافاصله فرمان افزايش از سوى خداوند درباره او صادر مى شود. آن حضرت مى فرمايند: «ما اَنْعَمَ اللّهُ عَلى عَبْد مِنْ نِعْمَة فَعَرَفَها بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللّهَ ظاهِراً بِلِسانِهِ فَتَمَّ كَلامُهُ حَتّى يُؤْمَرَ لَهُ بِالْمَزيد».(2)
به يقين تأثير ناسپاسى در سلب نعمت ها نيز چنين است. ممكن است بر اساس لطف خداوند، مجازات سلب نعمت تأخير بيفتد، ولى به هر حال اگر انسان بيدار نشود و جبران نكند اين مجازات حتمى است، چرا كه لازمه حكمت خداوندى است.
از سوى ديگر ناسپاسى سبب مى شود كه انسان از معرفة الله دور بماند و اين بزرگترين خسران و زيان است، بزرگان علم كلام در نخستين گام از بحث انگيزه هاي معرفة الله، به مسأله شكر نعمت مي پردازند، و از آن به عنوان نخستين انگيزه شناخت پروردگار نام مي برند، زيرا تشكّر و سپاسگزارى از بخشنده نعمت يك امر وجدانى است، انسان هنگامى كه خود را غرق نعمت مى بيند و مى داند اين همه نعمت در درون وبرون وجود خويش، به فكر تشكر از بخشنده نعمت مى افتد، و همين امر راه خداشناسى را براى او هموار مى سازد. اما انسان ناسپاسان، بي اعتناء به نعمت و بخشنده نعمت، از معرفة الله نيز محروم مى شود. از سوى ديگر ناسپاسى در برابر نعمت هاى خالق، سبب ناسپاسي انسان در برابر مخلوق مى شود، نه تنها ارزشى براى محبت ها وخدمات بى شائبه ديگران قائل نمي شود، بلكه خود را طلبكار آنان مي داند، و اين صفت سبب تنفّر و بيزارى مردم از چنين افرادي مى شود، و به اين ترتيب انسان ناسپاس گرفتار انزواى اجتماعى و نداشتن يار و ياور، در برابر مشكلات زندگى خواهند شد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.