پاسخ اجمالی:
مردم مصر بر اين عقيده بودند كه روح مرده از قبر جدا شده و در محضر خداوند بزرگ «آزيريس» حاضر مى شود. آنها در كنار اموات، نامه اى مى گذاشتند كه در سفر به آن دنيا راهنماى آنها باشد و در آن نامه عباراتي براي امواتشان مي نوشتند كه شبيه نوعى تلقين بوده است كه امروز براى اموات معمول است و اشارات پرمعنايى است به پاكسازى زندگان از هرگونه آلودگى به گناه. مصريان بنا به گواهى تاريخشان، اعتقاد عميقى به حيات بعد از مرگ داشتند؛ ولي آن را با خرافات زيادى آميخته بودند.
پاسخ تفصیلی:
«آلبرماله» در تاريخ خود در اين زمينه چنين آورده است: «مردم مصر بر اين عقيده بودند كه روح مرده از قبر جدا شده و در محضر خداوند بزرگ «آزيريس» حاضر مى شود. هنگامى كه او را به محضر احكم الحاكمين «آزيريس» رهبرى مى كنند قلب او را در ميزان حقيقت مى سنجد، روحى كه از حساب پاك بيرون آيد رهسپار باغى مى شود كه حد بركتش در تصور نگنجد... . در كنار اموات، نامه اى مى گذاشتند كه در سفر به آن دنيا، راهنماى آنها باشد، اين نامه عجيب و جالب جمله هايى را در برداشت كه مرده بايد در محضر خداوند بزرگ «آزيريس» بگويد تا ذمه اش پاك شود و جمله ها اين بود:
بزرگى به تو مى برازد اى خداوند عالى مقام! و اى خداوند راستى و عدالت! من درباره مردم، پيرامون تقلب نگشته ام، هيچ پيرزنى را نيازرده ام، در محكمه اي دروغ نگفته ام، به نيرنگ و تزوير آلوده نشده ام. به كارگر بيش از آنچه توان انجام در يك روز داشته تحميل نكرده ام، در انجام وظيفه تكاهل نورزيده ام و گرد تنبلى نگشته ام. هتك احترام مقدسات را روا نداشته ام، از بنده اى نزد آقايش سعايت نكرده ام، نان كسى را به گربه نينداخته ام! آدمى نكشته ام و نوارها و آذوقه اموات را ندزديده ام.(1) زمين كسى را غصب نكرده ام، شير از دهان اطفال شيرخوار نگرفته ام، هيچ نهرى را قطع نكرده ام، من پاكم پاك!... اى داوران! امروز كه روز حساب است اين مرحوم را راه دهيد كه گرد گناه نگشته، دروغ نگفته، بدى نمى داند چيست، در زندگى و معاش جانب حقّ و انصاف را فرو نگذارده، اعمال او مورد توجه مردم و موجب خشنودى خدايان بوده، او گرسنگان را پوشانيده، در راه خدا قربان كرده، به اموات غذا رسانيده، دهانش پاك است و هر دو دستش نيز پاك». مورخ مزبور «آلبر ماله» پس از نقد اين سخن مى گويد: «از اين عبارات به خوبى روشن مى شود كه مردم مصر گناهان كبيره و حسنات و مستحبات را چگونه تشخيص مى داده اند».(2)
بايد به اين سخن بيفزاييم كه از اين عبارات نيز ضمناً معلوم مى شود كه آنها، هم عقيده به حساب الهى داشتند و هم ميزان سنجش اعمال و هم باغ هاى بهشت، ضمناً اين عبارات شبيه نوعى تلقين بوده است كه امروز براى اموات معمول است و اشارات پرمعنايى است به پاكسازى زندگان از هرگونه آلودگى به گناه و نيز اهميّت گناهان را نسبت به يكديگر روشن مى سازد. خلاصه اينكه مصريان بنا به گواهى تاريخشان، اعتقاد عميقى به مسأله حيات بعد از مرگ داشتند، هر چند آن را با خرافات زيادى آميخته بودند، از جمله اينكه آنها بجاى گذاشتن ابزار و لوازم زندگى و مواد غذائى در قبرها، تصاوير و مجسّمه ها و نقّاشى هايى از آنها را در گورها مى گذاشتند و معتقد بودند اين تصاوير و نقّاشى ها مى تواند جاى اصلى آن را بگيرد.
در بعضى از مقابر تصوير مزرعه و در بعضى صحنه پختن نان و در بعضى منظره كشتن گاو يا گوشت پخته اى كه در ظرف نزد مهمانان گذاشته مى شود، به نظر مى رسد(3) ساختن قبرهاى بسيار محكم همچون اهرام مصر نيز در همين رابطه بوده است. هدف اين بوده است كه اجساد خود را پس از مرگ تا موقع حشر، سالم نگاه دارند و در موقعى كه روح به بدن عودت مى كند وسائل تعيشى داشته باشند (و لذا) انواع خوراكى ها و مجسمه هايى از نانواها و آشپزها و انواع وسائل دفاع و جواهرات را در درون قبر و كنار جسد مى گذاشتند و چون اين قبور معمولا مورد تجاوز حيوانات وحشى و يا به منظور دستبرد به جواهرات مورد تجاوز انسان ها واقع مى شد؛ لذا متمكّنين و متنفذين به ساختن اهرام يا ساختمان هاى رفيع به روى قبرها مبادرت نموده كه آن را «پيرموس» يعنى «بلند» ناميدند.(4)،(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.