پاسخ اجمالی:
دانشمندان می گویند: با توجه به آثار بجا مانده از انسان های اولیه یا همان «نئاندرتالها» آنها داراى مذهب بوده و به معاد اعتقاد داشتند ولی عقایدشان همراه با خرافات بود و علت آن هم اين بود كه قادر به تفكّر عميق نبودند و جهان پس از مرگ را به مقدار توانايى عقل خويش درك مى كردند؛ لذا اسلحه را با ميّت، وسائل منزل را با زنان و اسباب بازى را با كودكان دفن مي كردند؛ این امر بيانگر اين نكته است كه اعتقاد به عالم پس از مرگ، عقيده ای ريشه دار در ميان اقوام نخستين بوده است.
پاسخ تفصیلی:
«ساموئيل كينگ» جامعه شناس معروف در كتاب خود مى نويسد: «اسلاف انسان امروزى [كه آثار آنان در حفريات پيدا شده] يعنى «نئاندرتالها» داراى مذهب بودند، به دليل اينكه مرده هاى خود را به وضع مخصوصى به خاك مى سپردند و ابزار كارشان را كنارشان مى نهادند و به اين طريق، عقيده خود را به وجود دنياى ديگر به ثبوت مى رساندند».(1) مى دانيم انسان هاى نئاندرتال مربوط به ده ها هزار سال قبل مى باشند، در زمانى كه هنوز نه خط اختراع شده بوده و نه تاريخ بشر آغاز گشته بود. يقيناً كيفيت عمل آنها يك كار خرافى بوده؛ زيرا مى دانيم ابزار كار دنيا چيزى نيست كه در زندگى ديگر به كار آيد ولى انگيزه و ريشه اين عمل كه ايمان به زندگى بعد از مرگ است، واقعيتى است كه در ميان آنها وجود داشت.
در دائرة المعارف قرن بيستم از «هربرت اسپنيسر» در كتاب «اصول علم الاجتماع» نقل شده كه: «انسان هاى نخستين چون قادر به تفكّر [عميق] نبودند جهان پس از مرگ را به مقدار توانايى عقل خويش درك مى كردند و لذا در مورد جزئيات اين زندگى سخنان عجيب و غريب و احياناً آميخته با خرافات داشتند، بسيارى از آنها در عين اعتراف به عالم پس از مرگ، اين زندگى را مخصوص كسانى مى دانستند كه به مرگ طبيعى از دنيا بروند و بعضى آن را مخصوص قهرمانان و نيرومندان مى پنداشتند. گروهى از اقوام پيشين، اسلحه ميّت را با او دفن مى كردند و وسائل منزل را با زنان و اسباب بازى را با كودكان [تا در زندگى پس از مرگ از آن بهره گيرند!]. گاه تمام حيواناتِ او را با خودِ ميت به خاك مى سپردند، گاهى مقدارى ذرّت و دانه هاى غذايى را تا در آخرت با آن زراعت كنند! گاه از اين مرحله قدم فراتر مى نهادند، همراه ميّت، زنان و غلامان و بعضى از خواص ياران او را با او به خاك مى سپردند تا در آخرت با آنها مأنوس شود! حتى در بعضى از نقاط مكزيك و آمريكا كاهنى را همراه بزرگانى كه از دنيا مى رفتند سر مى بريدند [و با او دفن مى كردند] تا مشاور مذهبى و روحانى او در جهان ديگر باشد!! و گاه دلقك او را مى كشتند تا در جهان ديگر با سخنان و حركات خويش، آن بزرگ را سرگرم سازد! تعداد كسانى را كه همراه اين افراد مى كشتند و به خاك مى سپردند بستگى به شخصيت آن فرد داشت تا آنجا كه بعضى از مورّخان نوشته اند: تعداد قربانيان بعضى از اين مردگان به دويست نفر مى رسيد! گاه هنگامى كه فرزند عزيزى از دست مى رفت، مادر، عمه و مادر بزرگ او را سر مى بريدند و با او دفن مى كردند تا در عالم ديگر در كنار او باشند».(2)
شكى نيست اين خرافات وحشتناك زائيده افكار منحط اين اقوام بوده، ولى همگى بيانگر يك نكته است و آن اينكه اعتقاد به عالم پس از مرگ، عقيده ريشه دار در ميان اقوام نخستين بوده است. در كتاب «تاريخ عمومى تمدن ها» نيز آمده است كه: «از دوران هاى قبل از تاريخ تا آخر تاريخِ قديم، پيكرهاى مردگان با توجه خاص و با مراسم ويژه اى به خاك سپرده مى شد و بسيارى از وسائل خانه يا اشكال مرموزى با آنها دفن مى شد و بازماندگان هدايائى براى آنها مى فرستادند و اين رسوم و عادات نشان مى دهد كه آنها به حيات ديگرى ايمان داشتند».(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.