پاسخ اجمالی:
«تغابن» به معناى آشكار شدن غبن است، يعنى در آن روز ظاهر مى شود چه كسى مغبون شده است. درباره «يوم التناد» امام صادق(ع) فرموده كه در صحنه محشر مردم يكديگر را صدا زده و از هم كمك مى خواهند؛ يا فرشتگان، مردم را صدا مى زنند و مردم، آنها را! يا مؤمن، موقع ديدن نامه اعمالش، از شوق فرياد مي زند بياييد نامه عملم را بخوانيد و كافر از ترس فرياد مى زند كاش نامه اعمالم را به من نمى دادند.
پاسخ تفصیلی:
نام «يَوْمُ التَّغابُنِ» در قرآن مجيد تنها يكبار آمده است، آن هم در آيه 9 سوره «تغابُن»: «يَوْمَ يَجْمَعَكُمْ لِيَوْمِ الْجَمعِ ذِلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ»؛ (روزى كه همه شما را در آن روزِ اجتماع، گردآورى مى كند كه آن روز، روز «تغابن» است). «تغابن» از ماده «غبن» در اين جا به معناى آشكار شدن غبن است؛ يعنى در آن روز ظاهر مى شود چه كسى مغبون شده است.(1)
مرحوم طبرسى در «مجمع البيان» مى گويد: «اين ماده هنگامى كه به صورت باب تفاعل (تغابن) به كار رود به معناى گرفتن شرّ و رها نمودن خير يا به معناى گرفتن خير و رها نمودن شرّ است، مؤمنان از بهره دنيوى خود چشم پوشيده و بهره آخرت را مى گيرند و مصداق گرفتن خير و رها كردن شر خواهند بود. بنابراين آنها «غابن» محسوب مى شوند و كافران بهره آخرت را رها كرده و بهره دنيا را گرفته اند و مصداق رها كردن خير و گرفتن شرّند، بنابراين «مغبون» هستند. نتيجه اين كه در آن روز «غابن» از «مغبون» آشكار مى گردد».
در «صحاح اللّغه» آمده است كه: «غبن» به معناى خدعه و نيرنگ است و مغبون شدن يعنى مورد خدعه و نيرنگ قرار گرفتن و هنگامى كه اين ماده در مورد تفكر به كار رود به معناى ضعف و ناتوانى است، لذا «غبين» به معناى ضعيف الفكر است. به هر حال در قيامت پرده ها كنار مى رود و نتايج اعمال، عقائد و نيات آشكار مى شود و انسان خود را در مقابل انبوهى از نتائج و آثار اعمال خويش مى بيند و آنجاست كه بدكاران از شكست و زيان خود، فريب و نيرنگ شيطان، از دست دادن سرمايه هاى عظيم، محروم شدن از سعادت جاويدان و گرفتارى در چنگال عذاب الهى با خبر مى شوند و اين است غبن حقيقى.
عبارت «یوم التَّناد» يكبار در قرآن مجيد در سوره غافر (مؤمن)، آيه 32 آمده است. مؤمن آل فرعون به هنگامى كه فرعونيان را از عذاب الهى در دنيا و آخرت مى ترساند به آنها گفت: «وَ يا قَوْمِ اِنِّى اَخافٌ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ»؛ (اى قوم! من بر شما از روزى كه مردم يكديگر را صدا مى زنند [و از هم يارى مى خواهند اما صدايشان به جايى نمى رسد] بيمناكم). «اَلتَّنادْ» در اصل «التنادى» بوده كه «ياى» آن حذف شده و كسره «دال» كه دليل بر آن است بر جاى مانده، از ماده «نداء» به معناى صدا زدن است. بسيارى از مفسران معتقدند كه «يوم التناد» از اسامى قيامت است(2) و هر کدام برای این نام گذاری دليلى ذكر كرده اند.
بعضى گفته اند: به خاطر آن است كه دوزخيان و بهشتيان يكديگر را صدا مى زنند (دوزخيان مى گويند: مقدارى از آب گواراى بهشتى يا از روزى هاى خداداد به ما محبت كنيد)؛ «وَ نادى اَصْحابُ النّارِ اَصْحابَ الْجَنَّةِ اَنْ اَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ اَوْ مِمّا رَزَقَكُمُ اللهُ» (و بهشتيان در پاسخ مى گويند: خداوند اينها را بر كافران تحريم كرده است)؛ «قالُوا اِنَّ الله حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرينَ».(3) اين معنا در حديثى در كتاب «معانى الاخبار» از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است. بعضى مى گويند اين نامگذارى به خاطر آن است كه در صحنه محشر مردم يكديگر را صدا مى زنند و از هم كمك مى خواهند. يا اين كه فرشتگان، مردم را براى حساب صدا مى زنند و مردم، فرشتگان را براى استمداد! يا اين كه مؤمن، هنگامى كه نامه اعمال خود را مى بيند، از روى شوق فرياد مى زند: «هاؤُمُ اقْرَؤُوْا كِتابِيَه»(4)؛ (اين نامه اعمال من است! اى مردم بياييد و آن را بخوانيد) و كافر در آن هنگام كه نامه عملش را به دستش مى دهند از شدت وحشت فرياد مى كشد: «يا لَيْتَنى لَمْ اُوْتَ كِتابِيَه»؛ (اى كاش نامه اعمال مرا به دست من نمى دادند!).
البته وجوه ديگرى نيز براى اين نامگذارى ذكر شده كه در بعضى از تفاسير آن را بالغ بر هشت وجه شمرده اند، ولى بعضى از آنها ضعيف به نظر مى رسد. اين نكته نيز قابل ذكر است كه تمام اين معانى ممكن است در مفهوم آيه جمع باشد؛ چرا كه منافاتى در ميان آنها نيست.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.