پاسخ اجمالی:
بعضي گفته اند منظور از «لقاء الله» ملاقات فرشتگان خدا در قيامت است و بعضي گفته اند منظور ملاقات حساب و جزاء و ثواب اوست و يا گفته اند به معناى ملاقات حكم و فرمان اوست؛ اما بدون شك منظور «ملاقات حسى» پروردگار نيست؛ چراكه ملاقات حسى تنها در مورد اجسام است كه داراى مكان، زمان، رنگ و كيفيات ديگرند؛ بلكه منظور يك شهود باطنى و ديدار و ملاقات روحانى و معنوى با خدا است؛ زيرا در قيامت حجاب ها كنار مى رود و آثار خداوند در عرصه محشر و مواقف قيامت چنان آشكار مى شود كه همه كس حتى كافران، خدا را با چشم دل مى بينند و او را ديدار مى كنند.
پاسخ تفصیلی:
یکی از تعابیری كه در آيات متعددى از قرآن مجيد اشاره به قيامت و رستاخيز مى كند تعبير به «لقاء الله» يا «لقاء رب» است، از جمله در سوره یونس، آيه 45 مى خوانيم: (آنها كه لقاى خدا را تكذيب كردند مسلّماً گرفتار زيانند و هرگز هدايت نيافته اند)؛ «قدْ خَسِرَ الَّذيْنَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ الله وَ ما كانُوا مُهْتَديْنَ».(1) تعبير به «لقاء الله» يا «لقاء رب» كه مكرر در آيات قرآن آمده، بسيار پرمعنا و عميق است، هرچند جمعى از مفسّران بسيار ساده از كنار آن گذشته اند، گاه گفته اند منظور از «لقاء الله» ملاقات فرشتگان خدا در قيامت است؛ گاه گفته اند منظور ملاقات حساب و جزاء و ثواب اوست؛ و گاه گفته اند به معناى ملاقات حكم و فرمان اوست و به اين ترتيب هر كدام كلمه اى را در تقدير گرفته اند در حالى كه مى دانيم تقدير برخلاف اصل است و تا دليلى بر آن نباشد بايد از آن پرهيز كرد.
با توجه به اين حقيقت به سراغ تفسير اصلى آن مى رويم: بدون شك منظور از این تعبیر، ملاقات حسى پروردگار نيست؛ چراكه ملاقات حسى تنها در مورد اجسام است كه داراى مكان، زمان، رنگ و كيفيات ديگرند، به طورى كه مى توان آنها را با چشم ظاهر ديد. بلكه منظور يك شهود باطنى و ديدار و ملاقات روحانى و معنوى با خدا است؛ زيرا در قيامت حجاب ها كنار مى رود و آثار خداوند چنان در عرصه محشر و تمام صحنه ها و مواقف قيامت ظاهر و آشكار مى گردد كه همه كس حتى كافران، خدا را با چشم دل مى بينند و او را ديدار مى كنند! هرچند اين ديدارها متفاوت است.
مرحوم علاّمه طباطبايى در تفسير «الميزان» چنين مى گويد: بندگان خدا در شرايطى قرار مى گيرند كه حجابى ميان آنها و پروردگارشان نيست؛ زيرا طبيعتِ روز قيامت، ظهور و بروز حقايق است، همان گونه كه در آيه 25 سوره نور آمده: «وَ يَعْلَمُونَ اَنَّ الله هُوَ الْحَقٌّ الْمُبيْنُ»؛ (در آن روز مى دانند كه خداوند حق آشكار است).(2) جالب اين كه در حديث مشروحى مى خوانيم مردى خدمت امام امير مؤمنان على(عليه السلام) آمد و عرض كرد من درباره قرآن مجيد به شك افتاده ام! امام فرمود: چرا؟! عرض كرد: در آيات بسيارى مى بينم كه قرآن سخن از ملاقات پروردگار در قيامت مى گويد و از سوى ديگر مى فرمايد: «لاتُدْرِكُهُ الاَْبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ اْلاَبْصارَ»؛ (چشم ها او را درك نمى كنند و او چشم ها را درك مى كند) اين آيات چگونه با هم سازگار است؟ امام(عليه السلام) فرمود: «اَللِّقاءُ هُنا لَيْسَ بِالرُّؤْيَةِ وَ اللِّقاءُ هذوَ الْبَعْثُ فَافْهَمْ جَميعَ ما فى كِتابِ الله مِنْ لِقائِهِ فَاِنَّهُ يَعْنى بِذلِكَ الْبَعْثَ»(3)؛ (لقاء به معناى مشاهده با چشم نيست؛ بلكه لقاء همان رستاخيز و برانگيخته شدن مردگان است، پس معناى تمام آنچه در قرآن تعبير به «لقاء الله» شده است درك كن كه همه به معناى بعث است).
در حقيقت اميرمؤمنان على(عليه السلام) مسأله لقاء الله را به چيزى تفسير مى كند كه شهود پروردگار از لوازم آن است، آرى روز رستاخيز، روز برطرف شدن حجاب ها و كنار رفتن پرده ها و ظهور آيات حق و تجلى خداوند بر قلوب است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.