پاسخ اجمالی:
ذكر خدا آثار مثبت فراواني دارد؛ ذاكر خود را در مشهد خدا حاضر مي بيند و از كمال قرب و حضورش بهره مي برد و از بسياري از افكار پليد و اخلاق رذيله دوري مي كند. در قرآن، عامل نسيان، شيطان معرفي شده كه با ياد خدا نسيان برطرف مي شود. شيطان عدو مبين است و از عدو مبين جز تعدي مستمر، چيز ديگري متوقع نيست لذا بايد عامل دفع يا رفع آن نيز استمرار داشته باشد، از اين رو به ذكر كثير امر شده ایم. ذكر خدا و ياد اسماي حسني كه نمونه بارزش دم مسيحايي است سبب زنده شدن مردگان به خواست حضرت عيسي(ع) و اذن خدا مي شود.
پاسخ تفصیلی:
ذكر خدا آثار مُثبَتِ فراواني دارد كه به گوشه اي از آن اشاره مي شود. ذكر از آن جهت كه با ذاكر، اتّحاد وجودي مي يابد و ذكر خدا با حضور او همراه است، پس ذاكر خود را در مَشْهد خدا حاضر مي بيند و از كمال قرب و حضور، طَرْفِ وافري مي بندد لذا بر محور حيا از بسياري از افكار پليد، اخلاق رذايل و اعمال نكوهيده احتراز مي كند: «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَري»(1) و در مصاف با اهرمن درون و بيرون كه او را به هوی فرا مي خواند و بساط هوس را فراسوي او مي گشايد بر آنها پيروز مي شود به طوري كه براي دفع هر خطر آلودگي به گناه؛ عادلانه محفوظ مي ماند يا براي رفْع محذور پديد آمده و گناه مرتكب شده تائبانه و مُنيبانه كوشش مي كند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّي * وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي»(2)«وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلي ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»(3) كه آيه اول مي تواند مسئله دفع گناه را تبيين كند چنانكه آيه دوم براي تحليل رفْع گناه از راه توبه و انابه در ظلّ ياد خدا كافي است.
شيطان كه عامل نسيان و سبب سهو از حق و ذهول از صدق است چون با ذكر خدا رَجْم مي شود، لذا ياد خداي سبحان يكي از دو اثر مُثْبَت را خواهد داشت: يكي آنكه مانع پديده سهو و غفلت است و به اصطلاح جنبه دَفْع خطر دارد و ديگر آنكه نسيان پديد آمده را به توجّه و التفات تبديل مي كند و به اصطلاح، جنبه رفع خطر را به همراه دارد: «وَ ما أَنْسانيهُ إِلاَّ الشَّيْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ»(4)«وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّکَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْري مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ»(5)«إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ»(6)«اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ»(7) كه در اين گونه آيات، عامل پديده نسيان، شيطان معرّفي شده است و در آيه «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسيتَ»(8) ياد خدا سبب برطرف شدن نسيان مي شود و خطر آمده را رفع مي كند.
شيطان هرگز از تعدّي نسبت به انسان صرف نظر نمي كند، چون عدوّ مبين است و از عدوِّ مبين جز تعدّي و تجاوزِ مستمر، چيز ديگري متوقّع نيست لذا بايد عامل دفع يا رفع آن نيز استمرار داشته باشد، از اين رو به ذكر كثير امر شده است خواه به طور عموم، مانند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثيراً»(9) و خواه به طور خصوص، نظير: «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثيراً»(10) كه به نحو خاص به حضرت زكريّا(عليه السلام) كثرت ياد خدا امر شده و هر گونه هدايتي كه بهره انبيا و اولياي الهي شده، ديگران نيز مأمور به تأسّي و اقتدا هستند، جز آنكه دليلي بر اختصاصي بودن آن حكم اقامه شده باشد و در مسئله ذكر كثير نه تنها دليلي بر اختصاص ارائه نشده، بلكه دليل بر تعميم يافت مي شود.
ذكر خدا و ياد اسماي حسني و صفات علياي او به مثابه نفخ روح حيات بخش است كه نمونه بارز آن نفْخ دمِ مسيحايي است كه سبب زنده شدن پرنده و هر مرده اي بود كه حضرت عيسي(عليه السلام) به اذن خدا در آن مي دميد، اگر چيزي، اعم از علمي يا عملي، زنده بود اثر دارد و اگر مرده بود نه تنها بي اثر است، بلكه بد اثر و متعفّن خواهد بود و انديشه اي كه مردار است يا عملي كه مَيْته باشد هيچ گونه اثري جز ضرر نخواهد داشت و اگر در برخي از تعبيرهاي ديني آمده است، كاري كه بدون نام خدا آغاز شد، اَبْتر و بي نتيجه است(11) از همين جهت است.
نيز آنچه درباره خصوص ذَبْح يا نَحْر يا صيد شكار خشكي اعم از زميني يا هوايي آمده است كه هنگام سر بريدن يا تيراندازي يا فرستادن حيوان شكاري به قصد صيد، نام خدا را بر زبان جاري كنيد تا حيوان مذبوح يا مَنْحور يا صيد شده، مردار نشود و قابل بهره برداري باشد گرچه از نظر فقهي تعبدي خاص است، ليكن حكمت آن از جهت معنا و باطن در تمام شئون علمي و عملي انسان ظهور دارد يعني هر كاري كه به نام و ياد خداوند نباشد مردار متعفّن است و اثر بد جيفه بودن در زمانِ معين ظهور مي كند.
غرض آنكه؛ با بررسي اسرار آيات قرآن كريم، مانند: «وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ»(12)«فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْها صَوافَّ»(13)«فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَيْکُمْ وَ اذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ»(14) كه پيام مشترك آنها اين است: اگر ذابح حيواني مُوَحِّد نباشد يا عمداً نام خدا را نبرد، به منزله مردار خواهد بود و خوردن آن حلال نيست گرچه كبك و تذرو و تيهو و آهو باشد، معلوم مي شود نام و ياد خدا به مثابه دم مسيح است كه آن دم مسيحايي، خليفه دم الهي است كه در تجليگاه «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي»(15) پديد آمدن حيات را تضمين مي كند و هر كاري كه نام خدا و ياد او در آن ظهور نيابد هر چند به حسب ظاهر در صحراي خيال چونان غزال مي خرامد ليكن در وادي حقيقت و عقل بيدار مرداري بيش نيست.
عالِم بي عمل و آگاه بي تعهّد و انديشور بي فلاح و صلاح و نجاح نيز مرده متحرك است؛ چنانكه تارك امر به معروف و نهي از منكر كه با هيچ يك از زبان و دل و دست، معروف را احيا نمي كند و منكر را از بين نمي برد چنين است كه ظاهراً زنده اند؛ ولي باطناً مرده اند همان طور كه حضرت علي بن ابي طالب(عليه السلام) درباره هر دو گروه مزبور فرموده است: «وَ ذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاء».(16)،(17)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.