پاسخ اجمالی:
امام مجتبي(ع) درباره جايگاه امامت و خلافت بر این نظر بودند که مقام امامت ارثي نيست كه مانند امور دنيايي هر فرزندي از پدرش ارث ببرد؛ بلكه موهبتي است الهي. تبيين اين مسئله باعث شد تا افرادي مثل محمد حنفيه دست از نزاع بر دارند. امام رضا(ع) نيز در تبيين مقام امامت، مي فرمايند: امام مانند ستاره اي است كه در آسمان است و آن طور كه دست كسي به ستاره آسمان نمي رسد، عقل هيچ كس هم به مقام امام نمي رسد.
پاسخ تفصیلی:
امام مجتبي(سلام الله عليه) درباره امامت و خلافت فرمود: «بعد از من حسين بن علي(عليه السلام) به مقام امامت و خلافت مي رسد. اين مقام مخصوص آن حضرت است گرچه تو اي محمد بن حنفيه فرزند علي و برادر ما هستي؛ اما مقام امامت ارثي نيست كه مانند امور دنيايي هر فرزندي از پدرش ارث ببرد؛ بلكه موهبتي است الهي. بعد از من، امامت مخصوص حسين بن علي بن ابي طالب(ع) است. مبادا در اين كار طمع كني و بگويي من هم فرزند علي و برادر حسن بن علي(ع) هستم؛ پس من هم شايسته مقام امامت و خلافتم».
وقتي اين سخنان را ابن حنفيه از امام حسن(عليه السلام) شنيد به حضرت عرض كرد: آيا من مجاز هستم عقيده ام را درباره امامت و خلافت مطرح كنم؟ فرمود: بگو. عرض كرد: عقيده ام آن است كه اين مقام مخصوص حسين بن علي(عليهما السلام) است؛ زيرا وي درجاتي دارد كه ما آن را نداريم. چندين خصوصيت در او وجود دارد كه ما فاقد آن هستيم «كَان أَعْلَمُنَا عِلْماً وَ أَثْقَلُنَا حِلْماً وَ أَقْرَبُنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) رَحِماً كَانَ فَقِيهاً قَبْلَ أَنْ يُخْلَقَ وَ قَرَأَ الْوَحْيَ قَبْلَ أَنْ يَنْطِق»(1) او در عالم غيب به كرسي فقاهت رسيده و قبل از اينكه به عالم ناسوت بيايد عالم بود. او علمش را از مكتب و مدرسه نياموخت و چيزي از اين راه نيندوخت. از نظر علم و مقام صبر و بردباري و قرابت به پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) از همه ما برتر است. وقتي ابن حنفيه گزارش اعتقاد خود را محضر امام مجتبي(سلام الله عليه) داد، روشن شد كه ديگر او درباره امامت ادعايي ندارد.
ابن حنفيه مي گويد: حسين بن علي(عليه السلام) «كَانَ فَقِيهاً قَبْلَ أَنْ يُخْلَق» قبل از اينكه حرف بزند، قاري وحي بود. وحي را مي دانست و آن را مي خواند يا قبل از آنكه وحي به عالم نطق و لفظ تنزل كند و به كسوت عبارت دربيايد، عالِم به وحي بود. معصومين(عليهم السلام) نگاراني هستند كه به مكتب بشري نرفته به تعليم الهي با يك غمزه مسئله آموز صد مدرس شده اند، در كنار مكتب هاي بشري درس نخوانده و علومشان مستقيماً از راه رسالت خاتم الانبيا(صلي الله عليه و آله و سلم) از ناحيه خداي سبحان مي رسد. امام رضا(عليه السلام) در تبيين مقام شامخ امامت، مي فرمايند: «وَ هُوَ بِحَيْثُ النَّجْمُ مِنْ أَيْدِي الْمُتَنَاوِلِينَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِينَ فَأَيْنَ الِاخْتِيَارُ مِنْ هَذَا وَ أَيْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا»(2)؛ (امام مانند ستاره اي است كه در آسمان باشد؛ همان طور كه دست كسي به ستاره آسمان نمي رسد، عقل هيچ كس هم به مقام امام نمي رسد). چنين نيست كه انسان بتواند امام را با عقل بشناسد. امام انساني نيست كه ديگران وي را بشناسند و به عنوان رهبر و خليفه تعيين كنند. مقام امام به عقل ما نمي رسد كه چه مقامي است.
سالم بن ابي حفصه مي گويد: وقتي امام باقر(سلام الله عليه) رحلت فرمود، براي عرض تسليت خدمت جعفر بن محمّد، فرزند آن حضرت مشرف شده عرض كرديم: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» بعد گفتيم: كسي از دنيا رفت كه پيامبر را زيارت نكرده بود؛ امّا وقتي مي گفت «قال رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم)» ديگران نمي پرسيدند كه شما از قول چه كسي مي گوييد؟ و ديگر مردي مانند او نمي آيد. (هنوز مسئله امامت امام صادق(سلام الله عليه) هم براي آنها روشن نشده بود). آنگاه امام صادق(سلام الله عليه) پس از چند لحظه سكوت فرمودند: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل إِنَّ مِنْ عِبَادِي مَنْ يَتَصَدَّقُ بِشِقِّ تَمْرَةٍ فَأُرَبِّيهَا لَهُ فِيهَا كَمَا يُرَبِّي أَحَدُكُمْ فَلُوَّهُ حَتَّى أَجْعَلَهَا لَهُ مِثْلَ أُحُدٍ»؛ (خدا مي گويد: بعضي ها هستند كه نصف خرما صدقه مي دهند و خداي سبحان اين صدقه را چنان مي پروراند كه مثل كوه احد مي شود).
سالم بن ابي حفصه و شاگردان ديگر كه اين صحنه را ديدند، گفتند: پدر بزرگوار او بلاواسطه سخني را از پيامبر نقل مي كرد و او به جايي رسيده كه بلاواسطه از خدا نقل مي كند!
اينكه خداي سبحان متوجه اولياي خودش هست، يعني معارف را در قلب آنها القا مي كند. اين وحي تشريعي نيست كه مخصوص پيامبر باشد. وحي تشريعي مخصوص نبي است و بعد از خاتم انبيا كسي وحي تشريعي ندارد كه حكم فريضه يا سنّت جديدي بياورد؛ امّا الهام ها و القائات و معارف حقه به عنوان وجه الله در دلها القا مي شود كه امام صادق فرمود: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى...».
وقتي اين صحنه گذشت، سالم بن ابي حفصه مي گويد: از محضر حضرت بيرون آمدم و به دوستان رفتم گفتم: من چيزي شگفت انگيزتر از اين صحنه نديدم كه ما سخن امام باقر (عليه السلام) را كه مي گفت: قال رسول الله و بدون واسطه نقل مي كرد با اينكه پيامبر را نديده بود قبول مي كرديم و او را بزرگ مي شمرديم؛ امّا امام صادق(سلام الله عليه) بدون اينكه به كسي نسبت بدهد، بدون واسطه مي گويد خدا اين چنين گفت!(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.