پاسخ اجمالی:
در اینکه چگونه خدا بين انسان و قلبش فاصله مي شود؟ برخي تفسيرها اين مطلب را به پيروي از ظاهرِ برخي نصوص به همان «حيلوله قدرت» معني مي كنند و مي گويند: منظور آن است كه گاهي انسان تصميم بر انجام كاري مي گيرد، بعد خدا او را پشيمان مي كند و نمي گذارد كه تصميمش را ادامه دهد و يا عملي سازد. ولي اگر ما دليل عقلي مطابق با آيه داشتیم و ادله نقلي ديگر هم آن را تأييد كرد، داعي نيست كه از ظاهر آيه دست برداريم؛ چون انسان كه موجود صمدي و درون پُر نيست؛ بلكه او موجودي، اجوف و ميان تهي است، پس بين انسان و خود انسان، احاطه هستي حق فاصله است.
پاسخ تفصیلی:
آيات قرآن در زمينه نزديك بودن خدا به ما به چهار دسته تقسيم مي شود: دسته اي از آيات، دلالت بر اصل قرب مي كند كه خداي سبحان به ما نزديك است، مانند: آيه «فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ».(1) دسته ديگر، آياتي كه دلالت مي كند بر اينكه، خداي سبحان با اقرب بودني نسبي به انسان از ديگران نزديكتر است مثل: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ».(2) دسته سوم، آياتي كه دلالت دارد خداي سبحان به انسان، از رگ حيات او نيز نزديكتر است. همانند «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ».(3) دسته چهارم، آياتي است كه مي گويد: خداي سبحان به انسان از خود انسان هم نزديكتر است از قبيل: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما يُحْييکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ».(4)
بحث درباره سه دسته اول، چندان مشكل نيست. اما دسته چهارم به آساني حل نمي شود؛ كه چگونه خداي سبحان به انسان، از خود انسان نزديكتر است؟ از اين رو برخي تفسيرها اين مطلب را به پيروي از ظاهرِ برخي نصوص به همان «حيلوله قدرت» معني مي كنند و مي گويند: منظور از «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» آن است كه گاهي انسان تصميم بر انجام كاري مي گيرد، بعد خدا او را پشيمان مي كند و نمي گذارد كه او اين تصميم را ادامه دهد و يا آن را عملي سازد.(5) اين معنايي تقريباً متوسط است؛ ولي اگر ما دليل عقلي كه مطابق با آيه بود داشتيم و ادله نقلي ديگر هم آن را تأييد كرد، داعي نيست كه از ظاهر آيه كه مي گويد: خدا بين انسان و خودش فاصله مي اندازد، دست برداريم؛ چون انسان كه موجود صمدي و درون پر نيست؛ بلكه او مانند ساير موجودات امكاني اجوف است، چنانكه «مرحوم كليني»(قدس سره) اين مطلب را ضمن روايتي نقل كرده است.(6) حال كه انسان اجوف و ميان تهي است، پس بين انسان و خود انسان، احاطه هستي حق فاصله است.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.