پاسخ اجمالی:
اگر کسی معرفت درست نسبت به خلقت شب و روز و عظمت جهان اعم از زمین و آسمان و ستارگان و صفات و افعال خدا داشته باشد طبق سخن امام حسین(ع) اقرار به فقر و جهل و ضعف خويشتن می کند و متواضع می شود در نتیجه علم و معرفت پیدا کرده و از تکبر دست بر می دارد.
پاسخ تفصیلی:
اگر معرفتى شايسته نسبت به خدا، جهان و خویشتن نباشد درخت تكبر رشد نموده و هر چه بيشتر به ثمر خواهد نشست. اگر كسى در مرحله ذات، خود را ديد خدا را نمى بيند، اگر در مرحله صفات مثل علم، علم خود را ديد، علم خدا را نمى بيند، اگر در مرحله افعال، فعل خود را ديد، فعل خدا را نمى بيند و در نتيجه هركس بزرگىِ موهوم خود را ديد، از بزرگى خدا غافل است.
بزرگان نكردند در خود نگاه *** خدابينى از خويشتن بين مخواه
قرآن مى فرمايد: «وَ لَو اَنَّمَا فِى الاَرضِ مِن شَجَرَةٍ اَقْلَامٌ وَ البَحرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ اَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللهِ اِنّ اللهَ عَزِيرٌ حَكِيمٌ»(1)؛ (اگر آنچه از درختان روى زمين است قلم شوند و دريا براى آن مركب گردد و هفت دريا به آن افزوده شود، اينها همه تمام مى شود، اما كلمات خدا پايان نمى گيرد، خداوند عزيز و حكيم است). در اين آيه «كلمات الله» را به معنى علم و دانش پروردگار(2) گرفته اند و اشاره به عظمت علم الهى است، اگر تمام علوم را كه در متن كتب در كتابخانه ها جمع شده، شايد بيش از استخر كوچكى جوهر براى نوشتن آن مصرف نشده باشد، حال ببينيد استخر كوچكى كجا و هفت دريا كجا!
در آداب «نماز شب» نوشته اند: «نمازگزار پس از بيدار شدن و قبل از وضو، نگاه به آسمان كند و 6 آيه از اواخر سوره آل عمران را بخواند: «اِنَّ فِى خَلقِ السَّمَوَاتِ وَ الاَرضِ وَ اختِلَافِ اللَّيلِ وَ النَّهَارِ لَآيَاتٍ لِاُولِى الاَلبَابِ... وَ يَتَفَكَّروُنَ فِى خَلقِ السَّمَوَاتِ وَ الاَرضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً...»(3)؛ (در خلقت آسمان ها و زمين و رفت و آمد شب و روز آياتى براى صاحبان عقل و خرد است... [آنها] در آفرينش آسمان ها و زمين تفكّر مى كنند، گويند: پروردگارا اين دستگاه با عظمتِ خلقت را بيهوده نيافريده اى...).
از اين مقدمات نماز شب مى توان فهميد كه عبادت همراه با معرفت ارزش دارد و معرفت با نگرش به عظمت دستگاه خلقت زمين و آسمان حاصل مى شود. قطر زياد عدسى ها كه سال به سال بر آنها افزوده مى شود، صحنه هاى دورتر و شگفت انگيزترى را توانسته است پشت دستگاه ها منعكس كند، عظمت اين جهان به جايى رسيد كه با ماشين هاى حساب تنها در يك قسمت آسمان كه مجموعه كهكشان ما وجود دارد صد ميليارد (صد هزار ميليون) ستاره شمارش شده، خورشيد ما ستاره متوسطى در ميان اين ستاره هاى كهكشان راه شيرى است و تعداد كهكشان ها حداقل به يك ميليارد بالغ است، منجّمين مى گويند: تلسكوپ هاى ما به جايى مى رسد كه تاريك نشان مى دهد؛ ولى عوالم ديگرى هست كه هنوز ديد تلسكوپ هاى ما به آنجا راه پيدا نكرده است.
بسيارى از دانشمندان تفسير كرده اند كه جميع ستارگان مربوط به آسمان اول است و قرآن هم مى فرمايد: «اِنّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنيَا بِزِينَةٍ الكَوَاكِبِ...»(4)؛ (به تاكيد ما آسمانِ نزديك [دنيا مؤنث ادنى به معنى نزديك است] را مزيّن ستارگان كرديم). من چه هستم و در برابر اين دستگاه با عظمت چيستم؟ چكاره ام و چه محلى از اعراب در ميان اين مخلوقات و كلمات الهى دارم، پس عقل و وجدان حكم مى كند كه نبايد راهى جز عبوديت خدا طى كرد و همين راه است كه در نهايت به بزرگ ترين و رفيع ترين مقام علمى كه همه كس به آن راه نيست، منجر مى شود و آن مقامى است كه دارنده اين مقام چنين گويد:
تا به جايى رسيد دانش من *** كه بدانستمى كه نادانم
در اينجا بايد گفت: اى انسان تو و تكبر تو در برابر عظمت دستگاه خلقت چه هستيد؟! واقعا جاى تعجب است كه انسانى با توجه به اين كه اوّلش نطفه و آخرش مردار و مابين اين دو حامل عذره و كثافات است، فخر فروشى و تكبر مى كند. بايد اقرار كرد «آن ذره كه در حساب نايد مائيم» معرفت را بايد از امام حسين(عليه السلام) آموخت. آن حضرت در دعاى عرفه درحالى كه اشك مى ريزد مى گويد: «إِلهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ فَكَيْفَ لَا أَكُونُ فَقِيراً فِي فَقْرِي إِلهِي أَنَا الْجَاهِلُ فِي عِلْمِي فَكَيْفَ لَا أَكُونُ جَهُولًا فِي جَهْلِي»(5)؛ (خدايا من در موقع بى نيازى هم فقيرم، پس چگونه در فقرم فقير نمى باشم، خدايا من در موقع عالم بودن هم جاهل هستم، پس چگونه جاهل نمى باشم در موقع جاهل بودنم؟) «إِلهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لَايَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِي»(6)؛ (خدايا كسى كه خوبى هايش، بدى است، پس چگونه بدى هايش بدى نيست) «عَمِيَتْ عَيْنٌ لَاتَرَاكَ»(7)؛ (كور باد چشمى كه تو را نبيند خدايا مگر تو از من دور شده اى كه از آثارت بخواهم تو را بشناسم.
كى رفته اى زدل كه تمنا كنم تورا *** كى گشته اى نهفته كه پيدا كنم تو را
با صدهزارجلوه برون آمدى كه من *** با صد هزارديده تماشاكنم تو را
آرى اين معرفت آن جانبازى عاشورا را هم مى طلبد.
درمان بيمارى تكبر كه ناشى از جهل و عدم شناخت باشد، تحصيل معرفت نسبت به عظمت خالق و جهان و ضعف خويشتن است، اين معرفت رابطه مستقيم با تواضع و تواضع رابطه مستقيم با علم و علم با معرفت دارد و به قول امام حسين(عليه السلام): «مُدارَكَ العِلْمِ لِقَاحُ المَعرِفَةِ»؛ (درس و بحث علم، زاينده معرفت است).(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.