پاسخ اجمالی:
بیشتر بودن خطرات «زبان» دلایل مختلفي دارد؛ از جمله: 1. زبان در هر زمان و مكانى در اختيار انسان است. 2. زبان براى انجام كارش مؤونه و خرجى لازم ندارد. 3. زبان در اختيار همه است. 4. اُبُهّت گناهان زبان در نظر بسيارى شكسته شده و قبح چندانى ندارد. 5. با زبان گناهان متنوّع انجام می شود. 6. در زبان فاصله ميان گناه و ثواب كم است. 7. گناهانِ زبان، جنبه اجتماعى دارد.
پاسخ تفصیلی:
مسلم است كه خطرات زبان بیشتر از سائر اعضاست؛ چراكه سایر اعضای بدن معمولاً خطرات جمعى ندارند، بلكه خطر فردى دارند؛ ولى زبان چنان است كه آتش جنگى را روشن يا آتش جنگى را خاموش مى كند، يعنى خطرش هم مى تواند مثل نفعش جامعه اى را در برگيرد. خطرات زبان داراي ريشه ها و علل مختلفي است که به 7 علت و ريشه آن اشاره مى كنيم:
1. زبان ابزارى است كه در هر زمان و مكانى در اختيار انسان است؛ گناهان ديگر معمولاً وسايل ارتكابش چنين راحت در دسترس انسان نيست، مواد مخدر يا آلات لهو و لعب مثل آلات قمار و موسيقى و يا مشروب و يا وسائل و مقدمات عمل نامشروع زنا هميشه در هر زمان و مكانى در اختيار انسان نيست، گناهى كه ابزارش در همه جا و همه زمان در اختيار انسان است، خطرات ناشى از آن هم زيادتر است.
2. زبان براى كار خودش مؤونه و خرجى لازم ندارد؛ معمولاً هر گناهى خرج و مؤونه اى لازم دارد، مثل شراب خوردن، قمار كردن و...، بايد ترسيد از گناهى كه ابزارش هيچ سرمايه و خرجى لازم ندارد.
3. زبان وسيله اى است كه در اختيار همه است؛ اما براي رباخوارى، سرمايه لازم است، بعضى از ظلم ها قدرت متناسب با خود را مى طلبد، اين سرمايه [براي رباخوار] و اين مرحله از قدرت [براي ظالم] در اختيار همه نيست، لذا ضررش كمتر است، ولى زبان ابزار و وسيله اى است كه براى همه هست و لذا ضررش بيشتر است؛ زيرا هر مقدار وسائل گناهى بيشتر باشد، احتمال به كارگيرى آن و توليد ضرر و خطر ناشى از آن گناه زيادتر است، تعدد وسائل با تعدد خطرات و گسترش دايره وسائل با گسترش دايره خطرات ارتباط مستقيم دارد.
4. گناهان زبان در نظر بسيارى قُبح چندانى ندارد و اُبُهّت آن گناهان شكسته شده؛ و اين خود عاملى براى ترويج گناهان و رشد مضرّات آن شده است. هر چه گناهان زشت تر و قبيح تر جلوه كنند، سدّ محكم ترى در برابر ارتكاب آنها زده شده است، مثلاً اگر به شما بگويند به مدت پنج دقيقه به صورت عريان و بدون پوشش در ملأ عام حاضر شويد، دست به چنين كارى نمى زنيد. حتى اگر دنيا را به شما بدهند، زيرا اين عمل در نزد شما زشت و قبيح است و هر چه داريد براى آبروى خود مى خواهيد، حتى دنيا را هم براى آبروى خود مى خواهيد، به طورى كه اگر به شما پيشنهاد شود آبروى خود را بدهيد و دنيا را بگيريد، نمى پذيريد. چرا چنين است؟ آيا جز اين است كه اُبُهّت اين عمل زشت در نزد شما شكسته نشده است.
حال شما غيبت، تهمت، دروغ، مسخره و استهزاى مؤمن را نظاره كنيد كه چه آسان رواج پيدا كرده و تنقلات روحى مجالس شده. در روايت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) وارد شده: «اَلغِيبَةُ اَشَدُّ مِنَ الزِّنَا»(1)؛ (غيبت، گناه و عقابش از زنا بيشتر و شديدتر است). با توجه به اين روايت چرا اين قدر غيبت كردن براى ما سهل است؟؛ زيرا اُبُهّت غيبت براي ما شكسته شده، ولى ابهّت زنا شكسته نشده است. خداى ناكرده اگر بشنويم ناموس ما دست به چنين عمل زشتى زده و روابط نامشروع با مرد اجنبى پيدا كرده چه مى كنيم؟ چقدر ناراحت مى شويم؟ اما در برابر ما همين همسر شروع به غيبتى مى كند كه عذاب و عقابش بيشتر از زنا است و به مقتضاى آيات(2) و روايات، گوشت انسان مرده را اكل و تناول مى كند، ولى ما منعش كه نمى كنيم با سر تكان دادن تشويقش هم مى كنيم و چه بسا خودمان هم هيزم آور اين معركه مى شويم.
در روايت از امام صادق(عليه السلام) وارد شده: «دِرْهَمٌ رِبًا أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ ثَلَاثِينَ زَنْيَةً كُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ مِثْلِ خَالَتِهِ وَ عَمَّتِهِ»(3)؛ (يك درهم ربا، گناهش نزد پروردگار بزرگ تر از 30 زناى با محرم مثل خاله و عمه است). در روايت ديگرى از آن حضرت وارد شده: «الرِّبَا سَبْعُونَ جُزْءاً أَيْسَرُهُ أَنْ يَنْكِحَ الرَّجُلُ أُمَّهُ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَام»؛ (ربا 70 جزا دارد كه: كوچك ترين جزء آن مثل اين است كه: مرد با مادرش [نعوذ بالله] در خانه خدا زنا كند). اى برادر و خواهر چرا با وجود اين روايات زياد كه دو نمونه از آن را ذكر كرديم، اينقدر ربا در بين افراد رايج شده است؟ چرا از اين كه بشنود كسى با محرمش زنا كرده ناراحت مى شود؛ ولى خودش ربايى مى خورد كه كوچك ترين جزء آن مثل زناى با مادرش در خانه كعبه است و يك درهمش از حيث گناه برابر با 30 زنا است كه تمامش با محرم مثل خاله و عمه است، چرا بايد اينقدر ابهّت گناه براى ما شكسته شود؟!
آيا به نظر شما شراب خوردن قبيح تر است يا دروغ گفتن، در جامعه ما اوّلى قبيح تر است، در حالى كه امام باقر(عليه السلام) مى فرمايند: «إِنَ اللَّهَ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَاب وَ الكِذبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ»(4)؛ (خداوند براى شرّ، قفل هايى قرار داد و كليد آن را شراب قرار داد [يعنى شراب موجب شرارت مى شود، زيرا در آن حال سُكر و مستى احتمال اين كه انسان مست به هر كار شرّى دست بزند هست] و دروغ بدتر از شراب است [يعنى دروغ، بدتر و شرورتر از شرابى است كه خود، كليد شرور است]). از اين روايت فهميده مى شود كه در مكتب نجات بخش اسلام، دروغ از شراب خوردن قبيح تر و در نتيجه گناهش بيشتر است، ولى در نزد به ظاهر مسلمانان عكس اين مطلب صادق است، آيا بين اسلام با اين مسلمانان و بين مكتب امام صادق(عليه السلام) و اين شاگردان منسوب به اين مكتب هماهنگى ديده مى شود؟ خداوند ما را هر چه بيشتر با مكتبش آشنا گرداند و توفيق دهد كه علم ما از عمل ما جدا نگردد، انشاء الله تعالى.
5. زبان، ابزارى براى انجام گناهان متنوّع است؛ اما ابزارهاى ديگر اينقدر گناهِ متنوّع و متفاوت ندارند. مرحوم فيض در «محجة البيضاء» و غزالى در «احياء العلوم» 20 گناه كبيره را برشمرده اند كه از زبان صادر مى شود و استاد مكارم شيرازي در كتاب «زندگى در پرتو اخلاق» 30 گناه را شمارش كرده اند و شخص ديگرى 200 گناه را به زبان منتسب كرده، ولى گناهانى كه به طور مستقيم از زبان صادر مى شود همان حدود 30 عدد است و بقيه غير مستقيم است.
6. فاصله ميان گناه و ثواب در زبان كم است؛ ابزارى كه يك ذره اين طرف گناه و سقوط و انحطاط از مقام انسانيّت و يك ذرّه آن طرف ثواب و سعادت ابدى را به دنبال دارد، خطرش بيشتر از ابزارهاى ديگر است. عبور از جاده باريكى كه يك طرفش دره و سقوط و طرف ديگرش كوه يا زمين مسطح است، خطرش بيشتر از جاده هاى عريض است. اگرچه يك طرفش دره باشد. مانند عبور از جاده هاى چالوس و گردنه هاى صعب العبور كه خطرش از جاده هاى مسطح بيشتر است؛ اگرچه يك طرفش دره باشد؛ زيرا در آن جاده انحراف كم هم موجب سقوط و نابودى است، به خلاف ديگر راه ها كه چنين وضعيتى را ندارند. بله وسيله اى مثل زبان هم در واقع جاده اى است كه كمى انحراف، آن را به شقاوت رهنمون مى كند و چه بسا به دره كفر و شرك مي كشاند. تعجبى ندارد گاهى يك ضمه دادن با توجه موجب تداوم بقاء ايمان و يك كسره دادن موجب كفر مى شود. مثلاً در اين كلام خداوند: «أَنّ اللهَ بَرِىٌ مِّنَ المُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ»(5) اگر حرف لام در «رسولهُ» را ضمه دهيم همان طور كه در قرآن ها اعراب گذارى شده، موجب تداوم ايمان است؛ زيرا معنا اين مى شود كه: «خدا و رسولش از مشركين برىء و بيزارند. و اگر حرف لام را كسره دهيم، موجب كفر است؛ زيرا معنا اين مى شود كه: «خداوند از مشركين و از رسولش بيزار است!».
7. گناهانِ زبان، جنبه اجتماعى دارند؛ به خلاف گناهِ جوارح ديگر كه اين چنين نيست. مثلاً استماع موسيقى يا نگاه به نامحرم تأثير سوء در وجود خود مستمع يا بيننده مى گذارد، ولى دروغ، غيبت، تهمت، هتك حرمت مؤمن، ايذاء مؤمن، عدم نهى از منكر، گمراه ساختن مردم از جاده حق، حمايت از باطل و تعليم باطل و ... باعث ايجاد فساد و تباهى در روى زمين مى شود.
با اين هفت وجه مشخص شد كه چرا گناهانِ زبان بزرگ و در نتيجه خطرات ناشى از آن بيشتر است و روشن شد كه چرا امير بيان و مولاى متّقيان در بیان ویژگی های متقیّن، بيان و منطق را بر صفات ديگر مقدم كرده اند آنجا كه فرمودند: «مَنطِقُهُم اَلصَّوَابُ».(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.