پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) مي فرمايد: «خوف از عذاب خدا، از ویژگی های متّقين است». آری خوف همچون خالى بر گونه متقين و عارفان پديدار است که گوئى مردم با آن خال آنها را مى شناسند، خوف از خدا ثمره ايمان و رأس حكمت است. در اهميت خوف همین بس که در روايت آمده است که: «عاقل ترين شما، خداترس ترين شماست».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) مي فرمايد: (خوف و خشيت از عذاب خدا، خُلق و عادت متّقين است)؛ «الخَشْيةُ مِن عَذابِ اللّه شِيمَةُ المُتَّقِينَ»(1) آری خوف همچون خالى بر گونه متقين و عارفان پديدار است که گوئى مردم با آن خال آنها را مى شناسند، خوف از خدا ثمره ايمان و رأس حكمت است.
در اهميت خوف، امام باقر(عليه السلام) مى فرمايند: «لَامُصِيبَةَ كَعَدمِ العَقْلِ وَ لَاعَدَمَ عَقلٍ كَقِلّةِ يَقِينٍ وَ لَاقِلّةَ يَقِينٍ كَفَقْدِ الخَوفِ وَ لَافَقْدَ خَوفٍ كَقِلّةِ الحُزْنِ عَلَى فَقْدِ الخَوفِ»(2)؛ (مصيبتى مثل بى عقلى نيست و هيچ بى عقلى مثل كمى يقين نيست و هيچ كم يقينى مثل عدم خوف نيست و هيچ عدم خوفى مثل كمى حزن و اندوه بر نداشتن خوف نيست). از اين روايت استفاده مى شود كه حزن، زيربناى خوف و خوف، اساس يقين و يقين، شالوده عقل است و بى جهت نيست كه در روايت آمده: «اَتَمَّكُم عَقلاً اَشَدَّكُم لِلّهِ خَوفاً»(3)؛ (عاقل ترين شما، خداترس ترين شماست).
در قرآن ذكر متقين بسيار آمده و آنها همان خائفين هستند، آنها كه از خدا ترسيدند و همه از آنها ترسيدند. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «مَنْ خَافَ اللّهُ خَافَهُ كُلُ شَىءٍ وَ مَنْ خَافَ غَيرَ اللّهِ خَوَّفَهُ اللّهُ مِنْ كُلِّ شَىءٍ»(4)؛ (كسى كه از خدا ترسد هر چيزى از او مى ترسد و كسى كه از غير خدا بترسد، خدا او را از هر چيزى مى ترساند).
يحيى بن معاذ گويد: «اين مسكين فرزند آدم اگر همانطور كه از فقر مي ترسد از آتش جهنم هم بترسد، وارد بهشت مى شود».(5) يعنى اگر به اندازه اهتمام به مسائل اقتصادى و ترس از فقر به همان اندازه اهتمام به امور معنوى داشته باشيم و از عذاب الهى بترسيم رستگاريم، ولى اين بشر غافل است. مى گويد آبرو دارم نبايد بگذارم فقير شوم، و از بى چيزى دلهره دارد، ولى از عذاب الهى نمى ترسد و نمى گويد در نزد خدا، پيامبران، اولياء و همه مردم كه روز رستاخيز بپا مى خيزند، آبرو دارم.
از يكى از صلحاء پرسيدند: ايمن ترين خلق در فرداي قيامت كيست؟ گفت: شديدترين آنها از حيث خوف [ترس از خدا] در امروز.(6) يعنى شدت خوف امروز، رابطه مستقيم با در امان بودن از عذاب فردا دارد.
يكى از زهاد اين گونه اصحاب خود را نصيحت كرد: «به خدا قسم اگر همنشين گروهى شوى كه امروز تو را بترسانند، تا در فردا ايمن باشى بهتر است از اين كه با گروهى همنشين شوى كه امروز تو را امنيت دهند تا در فردا خائف شوى».(7)
خائفين، ترسشان نه از براى معصيت است؛ بلكه براى ترس از عبادت است. از پيامبر(صلى الله عليه و آله) نقل شده كه در ذيل آيه «وَ الَّذِينَ يُؤتُونَ مَاآتَوا وَ قُلُوبُهُم وَجِلَةٌ»(8)؛ (كسانى كه مى آورند آنچه را آوردند و قلوبشان ترسناك است) فرمودند: «فكر مى كنيد [خائفين] آنهائى هستند كه عصيان كرده و از معصيت خائفند؟! «لا، بَلِ الرَّجُلُ يَصُومُ وَ يَتَصَدَّقُ وَ يَخَافُ اِلّا يُقْبَلَ مِنهُ»(9)؛ (نه، بلكه مرد[شخص]، روزه مى گيرد و صدقه مى دهد و زكات و حقوق خود را اداء مى كند ولى از اين ترس دارد كه از او قبول نشود)».
در روايت آمده كه هفت دسته اند كه در روزى كه به جز سايه رحمت الهى، سايه اى نيست خداوند سايه لطف خود را بر سر آنها مى افكند؛ يك دسته از آنها، كسانى هستند كه در خلوت ذكر خدا گفته و اشك خوف مى ريزند.(10)،(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.