پاسخ اجمالی:
به اعتراف «غزالى» مذهب رسمى اهل سنت بسيار خشك است و جايى براى احساسات باقى نمى گذارد؛ لذا او عناصر عرفانى تصوف را به دين مى افزايد تا عنصر احساس و عشق به این مذهب خشك، رمق و هيجان ببخشد. بر خلاف مذهب شيعه كه سرشار از عرفان و محبت و ولايت و عشق به امامان است و در هر عصر و زمان امامى دارد كه به او عشق مى ورزد. آری با وجود دعاهايى همانند دعاهاى صحيفه سجاديه و دعاى عرفه و ... كه سرشار از عرفان اسلامى است نوبت به تعليمات انحرافى صوفيان نمى رسد، و لذا تصوف در ميان شيعيان بسيار كم رونق است.
پاسخ تفصیلی:
به اعتراف «غزالى»، مذهب رسمى اهل سنت بسيار خشك و ظاهرى است و وظايف مؤمنين را در اجراى محض آداب و سنت مى داند. مذهب و سنت در این آیین هيچ جايى براى احساسات باقى نمى گذارد و از اين رو تعداد اندکی مى توانند با آن سازش داشته باشند.
بر خلاف آیین اهل سنت، در تصوف احساسات نقش بسيار بزرگى دارد و لذا غزالى براى رونق و شكفتگى الهيات، از ديد خود راهى ارائه مى كند. او عناصر عرفانى تصوف را به دين مى افزايد و بدين سان عناصر «احساس و عشق» به این سنت خشك، رمق و هيجان مى بخشد!(1) و شايد به همان دليل خشكى و قشرى بودن، دستگاه صوفى گرى در ميان آنها گسترش زياد دارد.
بر عکس، مذهب شيعه سرشار از عرفان و محبت و مسئله ولايت و عشق به امامان است و شیعیان در هر عصر و زمان امامى دارند كه به او عشق مى ورزند. آری وقتی كه شيعه به سرچشمه فياض عرفان و معرفت دسترسى دارد و مى تواند روح تشنه خود را از آن سرچشمه سيراب سازد، چه احتياج به تصوف و عرفان التقاطى دارد. و با وجود دعاهايى همانند دعاهاى صحيفه سجاديه و دعاى عرفه و كميل و صباح و ندبه كه سرشار از عرفان خالص اسلامى و معرفة الله است و تعليمات ديگرى از اين قبيل، نوبت به تعليمات انحرافى صوفيان نمى رسد، و لذا تصوف در ميان شيعيان بسيار كم رونق است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.