پاسخ اجمالی:
آيه 19 سوره «توبه» ميفرمايد: «آيا آب دادن به حاجيان و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند عمل كسى قرار داديد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و در راه او جهاد كرده است؟ ...». شأن نزول این آيه در مورد «عباس» و «شيبه» بود كه بر يكديگر تفاخر مى كردند و از على(ع) تقاضای داوری کردند، ایشان فرمود: «افتخار من اين است كه اولین ایمان آورنده به پيامبر و مجاهد در راه خدا هستم». لذا برای داوری نزد پيامبر(ص) رفتند که آيه بالا نازل شد.
پاسخ تفصیلی:
در آيه 19 سوره «توبه» مى خوانيم: «اَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنْ بِاللهِ وَ الْيَومِ الآخِرِ وَ جاهَدَ فى سَبيلِ اللهِ لايَسْتَوُونَ عِنْدَ اللهَ وَ اللهُ لايَهْدِى الْقَومَ الظّالِمينَ»؛ (آيا آب دادن به حاجيان و آباد ساختن مسجدالحرام را، همانند [عمل] كسى قرار داديد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و در راه او جهاد كرده است؟! [اين دو] نزد خدا يكسان نيستند و خداوند گروه ستمكاران را هدايت نمى كند).
حاكم حسكانى حنفى در «شواهد التنزيل» در ذيل اين آيه بيش از ده روايت از طرق مختلف آورده است كه نشان مى دهد اين آيه درباره امام على(عليه السلام) نازل شده است.
در يكى از روايات از انس بن مالك نقل مى كند كه: «عباس بن عبدالمطلب و شيبه [كليد دار خانه خدا] بر يكديگر تفاخر مى كردند كه على(عليه السلام) سر رسيد، عباس عرض كرد: فرزند برادر توقف كن سخنى با تو دارم، على(عليه السلام) ايستاد، عباس گفت: شيبه بر من افتخار مى كند و گمان مى كند از من شريف تر و برتر است. فرمود: اى عمو! تو در جواب او چه گفتى؟ عرض كرد گفتم: من عموى رسول خدايم و وصى پدر او و سيراب كننده حاجيان مى باشم من از تو شريفترم! على(عليه السلام) به شيبه فرمود: تو در برابر او چه گفتى؟ عرض كرد من گفتم از تو شريفترم، من امين خدا نسبت به خانه او هستم و كليد دار او مى باشم؛ چرا تو را امين خود نشمرده آن گونه كه مرا امين شمرده است؟! على(عليه السلام) فرمود: افتخار من اين است كه من نخستين كسى از مردان اين امتم كه به پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله) ايمان آورده و هجرت و جهاد نموده است. سپس هر سه نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده و هر كدام سخنش را گفت، پيامبر(صلى الله عليه وآله) چيزى در پاسخ نفرمود، آنها بازگشتند و بعد از چند روز وحى درباره آنها نازل شد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) به سراغ هر سه فرستاد. [هر سه نفرشان] خدمتش آمدند و آيه «اَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الحاجِّ ...» و ما بعد آن را بر آنها تلاوت فرمود».(1)
همين مضمون با تفاوت مختصرى در روايات ديگر نيز وارد شده است و در بعضى از اين روايات آمده است: «هنگامى كه عباس نزول آيه را شنيد، سه بار گفت: «اِنّا قَدْ رَضينا»؛ (ما راضى شديم)». علاوه بر حاكم حسكانى گروه زياد ديگرى نيز اين احاديث را [بعضى به طور مفصل و بعضى كوتاه و مختصر] در كتب خود آورده اند، از جمله، افراد زير را مى توان نام برد: طبرى در تفسيرش از انس بن مالك(2)، واحدى در «اسباب النّزول»(3)، قرطبى در تفسيرش(4)، فخر رازى در «تفسير كبير»(5)، خازن در «تفسير خازن»(6)، ابو البركات نسفى در تفسيرش(7)، ابن صباغ مالكى در «الفصول المهمه».(8)
در تفسير «الدّر المنثور» كه تفسيرى است بر اساس احاديث اهل سنت، روايات زيادى درباره نزول اين آيه در مورد على(عليه السلام) و داستان فوق نقل كرده است.(9)،(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.