پاسخ اجمالی:
در حديث «سفينه» اهل بيت(ع) به كشتى نوح(ع) تشبيه شدهاند که در طوفان فتنه ها تنها راه نجات و جدا شدن از آن، باعث هلاكت است. همان طور كه شرط قرار گرفتن در كشتى نوح(ع)، ايمان و عمل صالح بود شرط نجات اين امت از طوفان ها، ايمان و يقين به موقعيت اين كشتى است و آن چه مايه نجات است پيروى از اهل بيت(ع) است نه صرف محبت به آنها.
پاسخ تفصیلی:
براى درك معنى دقيق حديث «سفينه» لازم است يك نظر اجمالى به موقعيت كشتى نوح(عليه السلام) بيندازيم. قرآن مجيد مى فرمايد: «فَفَتَحْنا اَبْوابَ السَّماءِ بِماء مُنْهَمِر * وَ فَجَّرْنَا الاَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الماءُ عَلى اَمْر قَدْ قُدِرَ»(1)؛ (در اين هنگام درهاى آسمان را با آبى فراوان و بي وقفه گشوديم * و زمين را شكافتيم و چشمه هاى زيادى بيرون فرستاديم و اين دو آب براى هدفى كه مقدّر شده بود درآميختند [و درياى وحشتناكى تشكيل شد!]).
اين طوفان و سيلاب عالَم گير همه چيز را در هم نورديد و در خود فرو برد. تنها يك نقطه نجات در برابر آن وجود داشت و آن كشتى نوح(عليه السلام) بود كه خداوند سرنشينانش را از غرقاب بيمه كرده بود، تا آنجا كه وقتى فرزند نوح با غرور و خيره سرى گفت: «سَآوِىْ اِلى جَبَل َيعْصِمُنى مِنَ الماءِ»؛ (بزودى به كوهى پناه مى برم كه مرا از آب حفظ مى كند![زيرا هيچ سيلابى از كوههاى بلند نمى گذرد]) با جواب قاطع و كوبنده پدر خود مواجه شد كه گفت: «لاعاصِمَ الْيَومَ مِنْ اَمْرِاللهِ اِلا مَنْ رَحِمَ»؛ ([نوح گفت] امروز هيچ نگهدارنده اى در برابر فرمان خدا نيست؛ مگر آن كس را كه او رحم كند!) ـ اشاره به مؤمنانى كه سوار بر كشتى نجات شده بودند ـ و بلافاصله صدق اين گفتار نوح نمايان گشت زيرا: «وَ حالَ بَيْنَهُما الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ المُغْرَقينَ»؛ (در اين هنگام موجى در ميان آن دو جدايى افكند و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت!).(2)
تشبيه اهل بيت(عليهم السلام) به چنان كشتى در چنان شرائط، بسيار پر معنى است و حقايق زيادى را مى تواند به ما بياموزد، از جمله:
1ـ بعد از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)، طوفان هايى امت اسلامى را فرا مى گيرد و بسيارى را با خود مى برد و در ميان امواج خود غرق مى كند!
2ـ براى رهايى از چنگال خطراتى كه دين و ايمان و روح و جان مردم را تهديد مى كند تنها يك نقطه اميد وجود دارد و آن كشتى نجات اهل بيت(عليهم السلام) است كه تخلف و جدايى از آن به يقين مايه هلاكت است!
3ـ جدا ماندن از يك وسيله نقليه در يك بيابان ممكن است هميشه با مرگ همراه نباشد؛ بلكه انسان را شديداً به زحمت بيفكند؛ ولى جدا شدن از كشتى نجات در يك درياى طوفانى اثرى جز هلاكت و مرگ ندارد.
4ـ شرط قرار گفتن در كشتى نوح(عليه السلام) ايمان و عمل صالح بود و به همين دليل نوح به فرزندش پيشنهاد كرد كه ايمان بياورد و از كافران جدا شود و همراه او و يارانش بر كشتى سوار شود: «اِرْكَبْ مَعَنا وَ لاتَكُنْ مَعَ الكافِرينَ»، بنابراين شرط نجات اين امت از طوفان بلاها و انحراف ها ايمان و يقين به موقعيت اين كشتى نجات است.
5ـ آن چه مايه نجات است تنها محبت و دوستى آنها نيست كه بعضى از دانشمندان اسلامى آن را مطرح كرده اند و مى گويند: همه مسلمين اهل بيت(عليه السلام) را دوست مى دارند و بزرگ مى شمرند، بنابراين همه اهل نجات اند؛ بلكه سخن از پيروى آنها (در مقابل تخلف) است، كه در روايت آمده است، فرزند نوح به پدر محبت داشت، ولى از او پيروى نمى كرد و هرگز محبت او مايه نجاتش نشد.(دقت كنيد)
6ـ همانطور که از حديث ثقلين استفاده مى شود كه تمسك به دامن اهل بيت(عليه السلام) تا پايان جهان ادامه دارد و قرآن و اهل بيت(عليه السلام) هميشه همراه يكديگرند تا در آستانه بهشت (كنار حوض كوثر) بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) وارد شوند، همچنين از حديث سفينه نيز استفاده مى شود كه اين خط تا پايان جهان ادامه دارد؛ چرا كه دنيا هميشه مركز طوفانها است، يعنى در هر عصر و زمان، شياطين و مناديان ضلالت و يا گمشدگان وادى حيرت وجود دارند. اين طوفان ها آرام نمى گيرد تا قيامت برپا گردد و خداوند در ميان بندگانش داورى كند و به گفته قرآن، اختلاف ها را بر چيند.(3) بنابراين هميشه وجود اين كشتىِ نجات ضرورى است و تخلف از آن مايه هلاكت است.
7ـ تمسك بى قيد و شرط به اهل بيت(عليهم السلام) - در برابر تخلف از آنان - مى تواند شاهد خوبى بر وجود امام معصومى در هر زمان در ميان اهل بيت(عليهم السلام) باشد كه پيروى از او مايه نجات و تخلف از او مايه هلاكت است.
8ـ اين حديث، تفسيرى است بر حديث معروف «سَتَفْتَرِقُ اُمَّتى عَلى ثَلاث وَ سَبْعينَ فِرقَة، فِرقَة ناجيَة وَ الْباقُونَ فِى النارِ».(4) و نشان مى دهد «فرقه ناجيه»؛ (گروهى كه اهل نجات اند) گروهى هستند كه تمسك به مكتب اهل بيت(عليه السلام) كنند و در اصول و فروع اسلام در پرتو نور هدايت آنها قرار گيرند.
از مجموع آن چه گفته شد در ضمن مى توان اين استفاده را نيز از اين حديث معروف كرد كه مسأله اهل بيت(عليهم السلام) در امت اسلامى بايد يكى از اصلى ترين مسائل باشد، نه يك مسأله كوچك و در حاشيه كه مسلمانان همه چيزشان را از ديگران بگيرند و تنها به محبت ساده اى درباره اهل بيت(عليهم السلام) قناعت كنند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.