پاسخ اجمالی:
آیات 86 و 87 و 93 سوره توبه در صدد نکوهش رفتار کسانی است که در عین برخورداری از توان جسمی و مادی، با رفاه طلبی و عافیت جویی، خود را در صف افراد ناتوان قرار داده و حاضر نمی شوند به دستورات الهی در زمینه جهاد عمل کنند. این آيات روشن مى سازد كه رابطه اى ميان تخلّف از جهاد به خاطر راحت طلبى و عافيت جويى با عدم درك حقيقت وجود دارد و در پایان هر دو آیه، بر مهر شدن دل های این متخلفین رفاه طلب و عدم درک و فهم آن ها تأکید شده است.
پاسخ تفصیلی:
آیات 86 و 87 سوره توبه ناظر به كسانى است كه حاضر نبودند به دستورات الهى در زمينه جهاد عمل كنند، و با اين كه هم داراى قدرت جسمانى و هم قدرت مادى كافى براى حضور در ميدان جنگ داشتند، سعى مى كردند خود را در صف افراد ناتوان، يعنى كسانى كه از نظر جسمى يا مالى توانايى جهاد نداشتند، جا دهند.
آنها اصرار داشتند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به آنها اجازه دهد در صف «قاعدين» و «خوالف» درآيند.
«قاعدين» جمع «قاعد» (نشسته) به معناى كسانى است كه از جهاد معذورند.
«خَوالِفْ» جمع «خالفه» از مادّه «خَلْف» (بر وزن حرف) به معناى پشت سر است به همين جهت به زنان كه به هنگام رفتن مردان به خارج منزل در منزل باقى مى مانند «خالفه» گفته مى شود؛ ولى بعيد نيست در اين جا مفهوم اعمّى داشته باشد كه تمام كسانى را كه به نحوى از حضور در ميدان جهاد معذور بودند شامل گردد؛ اعم از زنان و كودكان و پيران و بيماران.
راغب در مفردات مى گويد: «خالفه» به معناى ستونى است كه در انتهاى خيمه قرار مى گيرد و از آن جا كه زنان در منزل مى مانند گاهى اين لفظ كنايه از زنان است.
بعضى نيز گفته اند: «خالف» به معناى كسى است كه تخلّفات فراوان مى كند.(1)
گاهى اين واژه به معناى بد بو نيز آمده است؛ نظر به اين كه بوى بد جانشين بوى خوب شده است.
بعضى نيز آن را به معناى انحطاط و گرايش به پستى نيز تفسير كرده اند چرا كه لازمه تخلّف است؛(2) ولى معناى اوّل از همه مناسب تر به نظر مى رسد.
به هر حال هدف اين است كه اين رفاه طلبان و عافيت جويان كه هرگز حاضر نيستند در بحران ها و طوفان هاى اجتماعى مانند سايرين ايثارگرى كنند؛ حاضرند در صف كودكان و بيماران درآيند ولى از جهاد معاف شوند. قرآن در پايان آيه مى گويد: «بر دل هاى آنها مهر نهاده شده، و به همين دليل چيزى نمى فهمند».
آرى علاقه به راحت طلبى و تن پرورى و زندگى مرفّه آميخته به عيش و نوش همچون حجابى بر ديدگان فكر آنها افتاده؛ آنها نمى فهمند كه سعادت انسان در خور و خواب نيست، گاه سعادت اش اين است كه در ميدان جهاد گام بگذارد و پيكر خونين اش بر صفحه ميدان جهاد بيفتد، و به لقأالله و جوار قرب حق و ضيافت پر افتخار او راه يابد، ولى كسى كه اين مسائل را نمى فهمد حتى ممكن است آن را به باد استهزا و سخريه گيرد.
همچنین آیه 93 سوره توبه به دنبال معاف شمردن گروهى از حكم جهاد مانند ضعيفان و بيماران، و كسانى كه هيچ گونه وسيله اى براى شركت در ميدان جهاد ندارند در حالى كه قلبشان مشتاقانه در عشق جهاد مى طپد و سيلاب اشك از چشمانشان به خاطر عدم قدرت بر انفاق در اين راه جارى است، مى فرمايد: «اينها موأخذه ندارند، مؤاخذه مخصوص كسانى است كه ثروتمند و توانا هستند و با اين حال مى خواهند با متخلفان بمانند».
باز در اين جا قرآن مى فرمايد: «خداوند بر دل هاى آنها مهر نهاده و لذا چيزى نمى دانند»، چرا كه اين راحت طلبى حجاب ضخيمى بر چشمان قلبشان افكنده است؛ به اين ترتيب هر دو آيه يك حقيقت را تعقيب مى كند و روشن مى سازد كه رابطه اى ميان تخلّف از جهاد به خاطر راحت طلبى و عافيت جويى با عدم درك حقيقت وجود دارد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.