پاسخ اجمالی:
هنگامى که عثمان در محاصره و نزدیکِ کشته شدن بود، عایشه به قصد مکّه بیرون رفت و ابن عبّاس را دید و به او گفت: «اى ابن عبّاس! به تو عقل و زبان داده شده است. پس مبادا مردم را از کشتن این طغیانگر (عثمان)، باز دارى. من مى دانم که او بلاى خاندانش مى شود آن گونه که ابو سفیان در ماجراى بدر، گروهش را دچار بلا ساخت».
پاسخ تفصیلی:
صاحب الفتوح ـ در مورد بیرون رفتن عایشه از مدینه به قصد حج و سخنان او، هنگامى که عثمان در محاصره و نزدیکِ کشته شدن بود ـ مى نویسد: ... سپس عایشه به قصد مکّه بیرون رفت و ابن عبّاس را دید. به او گفت: «اى ابن عبّاس! به تو عقل و زبان داده شده است. پس مبادا مردم را از کشتن این طغیانگر (عثمان)، باز دارى. من مى دانم که او بلاى خاندانش مى شود(1)، آن گونه که ابو سفیان در ماجراى بدر، گروهش را دچار بلا ساخت».(2)
و نیز طبرى در تاریخش به نقل از ابن عبّاس آورده: عثمان به من گفت: «خالد بن عاص بن هشام را بر مکّه گمارده ام و خبر آنچه مردم کرده اند، به مکّیان رسیده است. مى ترسم که او را از برگزارى حج، باز دارند و او نیز نپذیرد و با آنان در حرم خدا عزوجل و محلّ امن الهى بجنگد؛ در حالى که مردم از دورترین نقطه ها مى آیند تا شاهد منافع خود باشند. از این رو به نظرم رسید که سرپرستى امور حج را به تو بسپارم...».
ابن عبّاس، بیرون آمد و در صُلصُل(3) بر عایشه گذشت.
عایشه گفت: «اى ابن عبّاس! تو را به خدا سوگند مى دهم که مبادا این مرد را با زبانِ گویایت رها کنى و مردم را درباره او به تردید بیندازى؛ زیرا مردمْ درباره او آگاه گشته و راه خود را به خوبى یافته اند و براى کارى که مقدّر و حتمى شده ، گرد آمده اند و دیدم که طلحة بن عبید الله، کلیدهاى بیت المال و خزانه را تحویل گرفته است و اگر او خلیفه شود، به سیره پسر عمویش ابو بکر رفتار مى کند».
ابن عبّاس مى گوید: گفتم: اى مادر! اگر بر سر این مردْ بلایى بیاید، مردم جز به سَرور ما على(علیه السلام) روى نمى آورند.
گفت: بس کن، که من نمى خواهم با تو کشمکش و ستیزه کنم.(4)، (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.