پاسخ اجمالی:
قرآن به حجّاج دستور مى دهد در مقام ابراهيم(ع) نماز بگزارند و پيامبر(ص) در شب معراج، در طور سينا كه خدا در آنجا با موسى سخن گفته و در بيت لحم كه عيسى در آنجا متولد شده است نماز گزارده است. آيات و روايات همگى به يك ضابطه كلى اشاره مى كنند و آن اينكه زمينى كه با بدن مردان خدا در تماس بوده و هست، جاى مباركى است و پرستش در اين جايگاه ها، عبادت انسان ها نيست، بلكه پرستش خدا در اماكن متبرك است. ولی این کار نزد وهابيان ابتدا مكروه بود و به مرور زمان از مرحله مكروه به مرحله ممنوع سپس به مرحله شرك رسيد.
پاسخ تفصیلی:
از جمله مسائلى كه وهابيان به آن حساسيت خاصى دارند، دعا نزد قبور اولياء و نماز خواندن در آن مكان ها است. مدّتى اين مسأله به عنوان عمل مكروه در ميان آنان تلقى مى شد، و مى گفتند: «الصلاة فى المساجد و البيوت أفضل منها عند قبور الأولياء والصالحين».(1)
اين مسأله به مرور زمان از مرحله مكروه به مرحله ممنوع سپس به مرحله شرك رسيده است، اكنون اين مسأله را بر قرآن و سيره مسلمين عرضه مى كنيم تا حكم آن روشن شود.
1. قرآن به زائران خانه خدا دستور مى دهد كه در مقام ابراهيم(علیه السلام) نماز بگزارند و مى فرمايد:
«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى»؛(2) (آنگاه كه كعبه را زيارتگاه مردم و جايگاهى امن قرار داديم، و از مقام ابراهيم، نمازگاهى براى خود برگزينيد).
اكنون سئوال مى شود: چرا خدا فرمان مى دهد كه از مقام ابراهيم نمازگاهى براى خود انتخاب كنند. آيا مطلب جز اين است كه مى خواهد از جاى آن معلّم توحيد، تبرك جوييم؟
در اين صورت آيا ميان مقام ابراهيم و مقام پيامبر اسلام، تفاوتى هست؟ و يا ميان مقام پيامبران و آرامگاه آنان كه اجساد آنان را در برگرفته، فرقى هست؟
2. طبق احاديث، پيامبر گرامى در شب معراج، در مدينه و طور سينا و بيت لحم فرود آمد و در آنجا نماز خواند جبرئيل به او گفت: اى پيامبر خدا! مى دانى كجا نماز خواندى؟ تو در «طيبه» نماز خواندى كه به آنجا هجرت خواهى كرد. و در طور سينا نماز گزاردى كه خدا در آنجا با موسى سخن گفته است؛ و در بيت لحم نماز گزاردى كه عيسى در آنجا متولد شده است. (3)
آيا با توجه به اين حديث مى توان بين زادگاه و آرامگاه تفاوتى قائل شد؟ يا اين كه آن آيه و اين روايت همگى به يك ضابطه كلى اشاره مى كنند و آن اينكه زمينى كه با بدن رجال توحيد و مردان خدا در تماس بوده و هست؛ جاى مباركى است و چه بهتر كه انسان در آن نقطه خدا را عبادت كند، و همه مى دانيم، پرستش در اين جايگاه ها، عبادت انسان ها نيست، بلكه پرستش خدا در اماكن متبرك است.
گاهى تلاش هاى يك انسان صبور و يك زن با ايمان، سبب مى شود كه جاى پاى او، عبادتگاه شود و انسان ها در آن نقطه خدا را پرستش كنند، مانند هاجر مادر اسماعيل كه چون در راه خدا صبر كرد و رنج ها را تحمل نمود، خدا جاى پاى او را محل عبادت قرار داد، و فرمان داد كه زائران خانه خدا، بين صفا و مروه سعى كنند، همچنان كه هاجر سعى كرده بود. اگر صبر وبردبارى اين بانوى بزرگ سبب شده است كه جايگاه قدم هاى او متبرك و محل عبادت زائران خدا گردد، چرا جايگاهى كه پيكر مطهر نبى أعظم(صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) را در برگرفته، مبارك و مقدس نباشد، در حالى كه او بيش از «هاجر» در راه خدا متحّمل مصائب و مشكلات شده است!
شگفت اينجاست كه ابن القيم، شاگرد ابن تيميه، ناخود آگاه به اين حقيقت اعتراف كرده است. وى مى گويد: سرانجام، بردبارى هاجر و فرزند او بر دورى و تنهائى، و آمادگى مادر براى ذبح فرزند، به اينجا منتهى شد كه اثر پاى مادر و فرزند، مركز عبادت مردان و زنان مؤمن قرار گرفت، اين سنت خداست كه به هر كسى از مخلوقات كه بخواهد، رفعت مى بخشد.(4)
3. مسلمانان جهان، چهارده قرن است كه در كنار قبر پيامبر به پرستش خدا مى پردازند. اگر نماز در كنار قبور پيامبران، مكروه و يا حرام و باطل است، پس چرا احدى از صحابه و تابعان و علما بر اين مطلب اعتراض نكرده اند؟ و اگر كسى در مسجد پيامبر
در قسمت صفه نماز بگزارد، قبر پيامبر(صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) پيش روى او قرار خواهد گرفت. آيا مى توان گفت: چنين نمازى باطل و يا مكروه است؟
4. همگى با مقام والاى دخت پيامبر گرامى آشنا هستيم. او بانوى بزرگى است كه پيامبر در حق او فرمود: «فاطمةُ بَضْعَةٌ مِنّى فَمَنْ أغْضَبَها أغْضَبَنى»؛(5) (فاطمه پاره تن من است پس كسى كه او را خشمگين كند مرا خشمگين كرده است).
همين دخت پيامبر گرامى (صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) روزهاى جمعه به زيارت قبر عموى خود حمزه مى رفت، نماز مى گزارد و در كنار قبر او اشك مى ريخت.(6)
5. همسر پيامبر(صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) عايشه، ساليانى دراز پس از آن حضرت زندگى كرد و در حجره اى كه بدن پيامبر را در آن به خاك سپرده بودند، نماز مى گزارد و خدا را عبادت مى كرد واحدى به او چنين اعتراضى نكرد.
سمهودى در وفاء الوفا ياد آور مى شود كه عايشه گفت: تا روزى كه عمر را در حجره من به خاك سپردند، فاصله اى ميان من و قبور سه گانه نبود، ولى از آن به بعد، ديوارى ميان من و قبور ساخته شد.(7)
اين مسأله نشان مى دهد كه همسر پيامبر قريب پانزده سال در كنار قبر رسول خدا(صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) نماز گزارده و هرگز در هيچ تاريخى ذكر نشده كه وى براى اقامه نماز از حجره خارج مى شده است.
6. همگى مى دانيم كه «حجر إسماعيل» آرامگاه هاجر و فرزند او، اسماعيل است و احدى از فقها فتوا نداده است كه نماز در حجر اسماعيل، مكروه ويا باطل است و همچنين در قسمت هاي ديگر مسجد الحرام كه قبور انبياء و اولياء مي باشد.(8)
اما اين گروه، نه تنها نماز در كنار قبور انبياء و شهداء را تحريم مى كنند، بلكه معتقدند به هنگام دعا نبايد به حجره پيامبر نگريست، بلكه بايد رو به قبله ايستاد و دعا كرد، درحالى كه ابو جعفر منصور در حرم پيامبر از فقيه مدينه، مالك بن انس پرسيد: آيا من روبه قبله بايستم و دعا كنم، يا به قبر پيامبر(صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) رو كنم و خدا را بخوانم؟ مالك در پاسخ گفت: چرا از پيامبر(صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) روى مى گردانى، در حالى كه او وسيله نجات تو وپدرت آدم است. به سوى پيامبر رو كن و از او شفاعت بخواه. خدا او را شفيع تو قرار مي دهد.(9)
با توجه به اين دلايل ششگانه، ديگر دليلى ندارد كه مشاهد انبيا و اوليا را حتى از زمين هاى موات هم بى ارزش تر بدانيم، در حالى كه نماز در آن اماكن صحيح و مقبول است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.