پاسخ اجمالی:
به امام علی(ع) خبر دادند خداوند به عبدالله ابن عباس پسری داده، حضرت برای تبریک نزد وى رفتند و فرمودند: نامش را چه گذاشته اى؟ ابن عبّاس گفت: روا نیست كه من، پیش از شما، او را نام گذارى كنم. امام نوزاد را على و كنيه اش را ابو الحسن قرار دادند. هنگامى كه معاويه به قدرت رسيد، به ابن عبّاس گفت: حقّ گذاشتن نام و كنيه على را بر فرزندانتان نداريد. من اين فرزندت را ابو محمّد كنيه دادم.
پاسخ تفصیلی:
مبرّد در الکامل ـ به نقل از ابو العبّاس ـ آورده: درباره على بن ابى طالب ـ كه رحمت خدا بر او باد ـ روايت شده است كه وى در هنگام نماز ظهر، عبد الله بن عبّاس را نديد. به ياران خود فرمود: «چرا ابن عبّاس نيامده است؟».
گفتند: بچّه دار شده است.
هنگامى كه على(عليه السلام) نماز را خواند، فرمود: «نزد ابن عبّاس برويم».
آن گاه، نزد وى رفت و به وى تبريك گفت و فرمود: «خداوندِ بخشاينده را شكر مى گزارم. خداوند در آنچه به تو داده است، براى تو بركت قرار دهد. نامش را چه گذاشته اى؟».
ابن عبّاس گفت: آيا رواست كه من، قبل از تو، وى را نام گذارى كنم؟
ابن عبّاس، بچّه را خواست و نزد على(عليه السلام) آورد. على(عليه السلام) بچه را گرفت و كام وى را برداشت و برايش دعا كرد. سپس او را به ابن عبّاس برگرداند و فرمود: «آن را بگير، اى پدر پادشاهان! او را على ناميدم و كنيه اش را ابو الحسن قرار دادم».
هنگامى كه معاويه به قدرت رسيد، به ابن عبّاس گفت: حقّ گذاشتن نام و كنيه على را [بر فرزندانتان] نداريد. من اين [فرزندت] را ابو محمّد كنيه دادم.
و عادت بر اين جارى شد (1) [كه كسى به نام و كنيه على، نام گذارى نشود].
در لسان الميزان آمده: على بن جهم بن بدر بن محمّد بن مسعود بن اسد بن ادينه ساجى [شاعر روزگار متوكّل]، مشهور به دشمنى با على و اهل بيت(عليهم السلام) بود و آنان را بسيار تحقير مى كرد.
گفته اند: وى پدرش را به خاطر آن كه او را على ناميده بود، لعن مى كرد.(2).(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.