پاسخ اجمالی:
موضوع نارضایتی و خشم حضرت فاطمه(س) از ابوبکر از جمله مسائل غیر قابل انکار تاریخ می باشد. بخارى در صحیح خود؛ بیهقی در السنن الکبری؛ ذهبی در کتاب تاریخ الاسلام و...، از غضب و قهر فاطمه(س) بر ابوبکر، سخن گفته اند. به عنوان نمونه ابن قتیبه در کتاب الامامة و السیاسة می نویسد: عمر به ابوبکر گفت: «بیا با هم به پیش فاطمه برویم؛ زیرا ما او را غضبناک کردیم، پس به را ه افتادند و از فاطمه اذن ورود خواستند، ولی او اجازه نداد... و به ابوبکر فرمود: به خدا قسم پس از هر نماز بر تو نفرین می کنم».
پاسخ تفصیلی:
با مراجعه به تاریخ صدر اسلام در می یابیم که موضوع نارضایتی و خشم حضرت فاطمه(علیها السلام) از ابوبکر از جمله مسائل غیر قابل انکار تاریخ می باشد. بگونه ای که بخارى در صحیحترین کتاب اهل سنت از غضب و قهر فاطمه(سلام الله علیها) بر ابوبکر، سخن گفته است.
وی درباب فرض خمس مىنویسد: «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّیَتْ»(1)؛ (فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از ابوبکر خشمگین و از وى روى گردان شد و این ناراحتى ادامه داشت تا از دنیا رفت).
و نیز در باب غزوة خیبر، مىگوید: «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبی بَکْرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتى تُوُفِّیَتْ»(2)؛ (فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و دیگر با وى سخن نگفت تا ازدنیا رفت).
در «باب قَوْلِ النبى (صلی الله علیه و آله) لا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ» مىنویسد: «فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُکَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ».(3)؛ (پس فاطمه از ابوبکر کناره گیرى کرد وبا وى سخن نگفت تا از دنیا رفت).
همچنین بیهقی در السنن الکبری می نویسد(4): «فَغَضِبَتْ فاطمةُ علی أبی بکر و هَجَرتْه فَلَم تُکَلمه حتیّ ماتَتْ فدفَنَها علیٌ لیلاً»؛ (حضرت فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و از او اعراض نمود و با او صحبت نکرد تا اینکه وفات یافت . پس علی شبانه او را دفن کرد).
علاوه بر این دو ، ابن قتیبه در کتاب الامامة و السیاسة می نویسد : عمر به ابوبکر گفت: بیا با هم به پیش فاطمه برویم؛ زیرا ما او را غضبناک کردیم، پس به را ه افتادند و از فاطمه اذن ورود خواستند، ولی او اجازه نداد. به نزد علی(علیه السلام) رفته و با او سخن گفتند، او آنها را به داخل خانه آورد و چون نزد فاطمه نشستند، آن حضرت صورتش را به طرف دیوار برگرداند و جواب سلام آنان را نداد.
پس ابوبکر گفت: ای محبوب رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! به خدا سوگند خویشاوندی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نزد من دوست داشتنی تر از خویشاوندی خودم می باشد، و من تو را از دخترم عایشه بیشتر دوست دارم، روزی که پدرت وفات کرد دوست داشتم من هم می مُردم تا بعد از او باقی نمانم، آیا گمان می کنی من با این که تو را می شناسم و فضل و شرف تو را می دانم تو را از حق و میراثت محروم می کنم؟ امّا از پدرت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شنیدم که می گفت « ما ارث بجا نمی گذاریم و هر چه از ما باقی بماند صدقه است».
در این هنگام فاطمه(علیها السلام) فرمود: «اگر حدیثی از رسول خدا برای شما نقل کنم آیا آن را تأ یید می کنید و به آن عمل می کنید؟» گفتند: آری! فرمود: «نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول : رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی و من أرضى فاطمة فقد أرضانی و من أسخط فاطمة فقد أسخطنی؟»؛ (شما را به خدا سوگند مىدهم آیا شما دو نفر از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نشنیدید که فرمود: خشنودى فاطمه خشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خشنود نماید مرا خشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟!)
ابوبکر و عمر هر دو اعتراف کرده و گفتند: «نعم سمعناه من رسول الله صلى الله علیه و سلم».
آرى ما از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اینگونه شنیده ایم.
سپس صدیقه طاهره فرمود: «فإنّی أُشهد اللهَ و ملائِکَتَه أنَّکُما أسخطتُمانی و ما أرضَیْتُمانی وَ لئِنْ لَقیتُ النَّبیَ لأشْکونَّکُما إلیْه»؛ (پس من خدا و فرشتگان را شاهد مىگیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کردهاید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد).
حضرت به این نیز بسنده نکرده و فرمود: «والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها»؛ (به خدا قسم پس از هر نماز بر تو نفرین می کنم).(5)
و نیز ذهبی در کتاب تاریخ الاسلام خود می نویسد: از عایشه روایت است که گفت: فاطمه بعد از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به نزد ابوبکر آمده و میراث خویش را از اموال بجای مانده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) طلب کرد، ابوبکر به آن حضرت گفت: همانا رسول خدا فرموده ما ارث از خود بجای نمی گذاریم و آنچه که از ما باقی بماند صدقه است، پس فاطمه غضبناک شد و از ابوبکر روی گردانید تا اینکه از دنیا رفت(6).
و این درحالی است که عدم رضایت صدیقه شهیده (سلام الله علیها) از شیخین، اصل و اساس مشروعیت خلافت آنها را زیر سؤال مىبرد؛ چرا که ثابت مىکند تنها یادگار رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، برترین بانوى دو عالم، سیده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبکر و عمر مخالف و از دست آنها ناراضى و خشمگین بوده است و طبق روایات صحیح السندى که در صحیحترین کتابهاى اهل سنت آمده است، رضایت فاطمه(علیها السلام) رضایت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است. (7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.