پاسخ اجمالی:
عمر به ابن عباس می گوید: رسول خدا(ص) او (علی) را برای خلافت برگزیده بود؛ امّا چه می شود کرد، رسول خدا(ص) چیزی را خواست و خداوند چیز دیگری را اراده نمود، آیا هرچه پیامبر(ص) اراده نمود انجام شد؟ مضمون همین خبر با لفظ دیگری نیز روایت شده و در آن روایت آمده است که: عمر گفت: رسول خدا(ص) خواست او را برای خلافت تعیین نماید، و من از ترس بروز فتنه، مانع شدم.
شگفتا! عمر رأی و اندیشه خود را از اندیشه و رأی پیامبر(ص) شایسته تر می داند و اراده رسول خدا(ص) را در برابر اراده خداوند، و اراده خود را هم گام با اراده پروردگار به حساب می آورد!
پاسخ تفصیلی:
در گفتگوئی که عمر با ابن عباس دارد، انگیزه خود از مخالفت با دستور رسول خدا(صلي الله عليه و آله) را بیان می کند:
ابن عباس می گوید: به همراه عمر در یکی از مسافرت هایش به شام رفتم، روزی بر شتر خود، سوار شده به تنهائی در حال حرکت بود، من به دنبال او رفتم، به من گفت: ابن عباس، من از عمو زاده ات شکایت دارم، چون از او خواستم، همراه من بیاید، و او موافقت ننمود، و من همچنان او را دل خور و خشمگین می بینم، فکر می کنی خشم او از چیست؟ گفتم: تو خود می دانی، عمر گفت: فکر می کنم او هنوز از خلافت، و از دست دادن آن ناراحت است، گفتم: آری چنین است، او گمان دارد رسول خدا(صلي الله عليه و آله) او را برای خلافت برگزیده بود؛ ای فرزند عباس! رسول خدا(صلي الله عليه و آله) او را برای خلافت، برگزیده بود، امّا چه می شود کرد، خدا چنین نمی خواست! رسول خدا(ص) چیزی را خواست، و خداوند چیز دیگری را اراده نمود، پس اراده خدا اجرا شد، و اراده رسول خدا(ص) اجرا نگردید، و آیا هرچه را رسول خدا(ص) اراده نمود انجام شد؟ او خواست عمویش(ابولهب) مسلمان شود، و خداوند اراده نکرد، و او مسلمان نشد.(1)
و مضمون همین خبر با لفظ دیگری نیز روایت شده، در آن روایت آمده است که: عمر گفت: رسول خدا(صلي الله عليه و آله) خواست او (علی) را برای خلافت تعیین نماید، و من از ترس بروز فتنه، مانع شدم. و پیامبر از درون من آگاه شد و خودداری کرد(2).
محمد حسنین هیکل از علمای اهل سنت می نویسد: آنان مسئله مهمی را از بین بردند که نگذاردند، پیامبر(صلي الله عليه و آله) آنچه را می خواهد به روی کاغذ بیاورد، و لیکن عمر هم چنان در رأی و اندیشه خود ثابت ماند.(3) یعنی این که نه تنها از کرده خود پشیمان نبود، بلکه تا آخر آن چه را انجام داده بود تأیید می کرد. او در گفتگوئی دیگر با ابن عباس می گوید:
و عرب خواهد دانست که اندیشه، و عمل مهاجرین صدر اسلام در برگرداندن خلافت از علی(ع) بسیار پسندیده و شایسته بوده است(4).
شگفت آن که عمر رأی و اندیشه خود را از اندیشه و رأی پیامبر(صلي الله عليه و آله) شایسته تر می داند و رسول خدا(ص) را در برابر خداوند، و اراده خود را هم گام با اراده پروردگار به حساب می آورد!(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.