پاسخ اجمالی:
فرزدق در حضور هشام ابن عبدالملک امام را چنين معرفی نمود: اين کسى است که سرزمين بطحا گام هاى او را مى شناسد و نيز خانه خدا و محدوده حلّ و حرم او را مى شناسند اين فرزند بهترينِ بندگان خداست، اين مرد خدا ترس، پاک، طاهر و نشانه هدايت است...هشام از اين سخنان غضبناک شد و دستور داد تا فرزدق را حبس نمايند. قرطبى گفته است: اين شعر کلمه حقّى بود نزد سلطان ستمگر.
پاسخ تفصیلی:
سبکى به سندش نقل کرده که هشام بن عبدالملک در زمان عبدالملک یا ولید به حج رفت. طوافى به جاى آورد و هر چه کرد تا خود را به حجرالأسود برساند و آن را استلام کند، نتوانست. آن گاه براى او منبرى گذارده و بر آن نشسته و مردم را نظاره مى کرد، در حالى که جماعتى از اهل شام همراه او بودند. ناگهان مشاهده کرد که على بن الحسین بن على بن ابى طالب(علیهم السلام) وارد شد، در حالى که زیباترین و خوشبوترین مردم بود. خانه خدا را طواف کرد، و هنگامى که به حجرالأسود رسید، مردم براى او کنار رفتند تا حضرت حجر را استلام کند. مردى از اهل شام گفت: این شخص کیست که هیبتش مردم را گرفته است؟ هشام براى این که مردم شام به او میل و رغبت نکنند، گفت: من او را نمى شناسم. فرزدق شاعر در آنجا حاضر بود و گفت: ولى من او را مى شناسم. مرد شامى گفت: این شخص کیست اى ابافراس؟ فرزدق در این هنگام شروع به ذکر اشعارى بسیار بلیغ و فصیح و با مضامینى عالى در مدح امام سجاد(علیه السلام) نمود:
«هذا الذى تعرف البطحاء وطأته *** و البیت یعرفه و الحلّ و الحرم
هذا ابن خیر عباد الله کلّهم *** هذا التقى النقى الطاهر العلم»
(این کسى است که سرزمین بطحا گام هاى او را مى شناسد و نیز خانه خدا و محدوده حلّ و حرم او را مى شناسند.
این فرزند بهترینِ بندگان خداست. این مرد، خدا ترس، پاک، طاهر و نشانه هدایت است).
تا آخر اشعار.(1)
هشام از این وضع غضبناک شد و دستور داد تا او را بین مکه و مدینه در زندانى، حبس نمایند... امام زین العابدین(علیه السلام) هزار دینار براى او فرستاد ولى آن را قبول نکرد و عرض کرد: من این اشعار را به جهت محبّت خدا و رسولش سروده ام و لذا به ازاى آن اجرت نمى گیرم. حضرت فرمود: «نحن اهل بیت لایعود الینا ماخرج منّا»؛ (ما اهل بیتى هستیم که چیزى که از ناحیه ما خارج شده به ما باز نمى گردد).
در این هنگام بود که فرزدق آن ها را قبول کرد.(2)
گنجى شافعى مى گوید: از حافظ، فقیه حرم محمّد بن احمد بن على قسطلانى شنیدم که مى گفت: از شیخ الحرمین اباعبدالله قرطبى شنیدم که گفت: اگر براى ابى فراس عملى نزد خدا جز این اشعار نمى بود، با آن مى توانست وارد بهشت شود؛ زیرا کلمه حقّى بود نزد سلطان ستمگر(3).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.