پاسخ اجمالی:
برخی گفته اند: شرکت علی(ع) در شورا نشانه نبودن دستوری از سوی پیامبر(ص) درباره خلافت است. پاسخ: علی(ع) به دلائلی مجبور به شرکت در آن شورا بود؛ از جمله این دلائل: 1-ترس از بروز فتنه. 2-دستور عمر به کشتن کسی که با تصمیمات شورا مخالفت کند، باعث به خطر افتادن جان حضرت می شد. 3-اثبات تناقض عمر در قول و عمل؛ زیرا عمر قبلاً از پیامبر(ص) نقل کرد: خلافت و نبوت در یک خاندان جمع نمی شود، از طرفی علی(ع) را برای خلافت در شورا کاندید کرد. 4- شورا فرصتی برای بیان برتری علی(ع) بر سایرین بود.
پاسخ تفصیلی:
برخی گفته اند: اگر پیامبر(صلي الله عليه و آله) علی(علیه السلام) را به منظور خلافت معیّن نموده بود چرا در شورا شرکت کرد؟ و این خود نشانه آن است که از سوی پیامبر(صلي الله عليه و آله) دستوری در مورد خلافت علی(علیه السلام) صادر نشده است.
در پاسخ باید گفت: شرکت علی(علیه السلام) در شورای شش نفره بخاطر دلائلی بوده که آن حضرت بخاطر آن ناچار از شرکت در شورا بود. ما در اینجا به برخی از آن دلائل اشاره می کنیم:
1- ترس از بروز فتنه: حضرت نمی توانست از حضور در شورا خود داری نماید چون زمینه ایجاد فتنه وجود داشت. و لذا با توجه به دستور عمر برای شرکت در شورای شش نفره، هنگامی که عباس عمویش به او می گوید: در شورا شرکت مکن، پاسخ می دهد: دوست ندارم اختلاف ایجاد شود.(1)
پس از تعیین اعضای شورا و طرح انتخاب خلیفه، بلافاصله حضرت به بنی هاشم روی نموده و می فرماید: خلافت به شما بنی هاشم نمی رسد(2) و می فرماید: من می دانم آنان خلافت را به عثمان وا می گذارند، و می دانم که پس از آن بدعتها و رویدادهائی خواهد بود و اگر زنده ماندم به شما یاد آوری خواهم نمود، و اگر بمیرم یا کشته شوم، خلافت را در میان بنی امیه دست بدست خواهند نمود،(3) علاوه بر اینکه دستور عمر برای شرکت در شورا و اینکه گفته بود: اگر کسی با تصمیمات شورا مخالفت کند باید کشته شود(4)؛ باعث به خطر افتادن جان حضرت می شد و در این صورت عدم شرکت علی(علیه السلام) در شورا به معنای اعتراض به تصمیمات شورا بود و هنگامی که مقداد و عمّار در رابطه با شایستگی و اولویّت علی(علیه السلام) برای خلافت سخن می گویند، عبدالرحمن بن عوف به مقداد می گوید: از خدا بترس، من از بروز فتنه بر تو می ترسم(5)، و یا هنگامی که علی(علیه السلام)، کمترین اعتراض نسبت به چگونگی گزینش عثمان می نماید، عبدالرحمن بن عوف به علی(علیه السلام) می گوید: خود را در معرض خطر قرار مده(6).
2- اثبات تناقض عمر در قول و عمل: علی(علیه السلام) با شرکت در شورا قصد داشت تا تناقض در گفتار و عملکرد عمر را بر همگان آشکار سازد، زیرا وی قبلاً گفته بود پیامبر فرموده: خلافت و نبوت در یک خاندان جمع نمی شود، و حال آنکه خود، آن حضرت را برای خلافت در شورا کاندید کرده بود.
روایت شده: وقتی عمر دستور داد: آن گروهی را انتخاب کنید که عبدالرحمن در میان آنان است، ابن عباس به علی(علیه السلام) گفت: خلافت از میان ما رخت بر بست، عمر می خواهد که خلافت به عثمان انتقال یابد؛ علی(علیه السلام) فرمود: من این موضوع را می دانم، و لیکن می خواهم وارد شوری شوم، زیرا عمر با این فرمان مرا شایسته خلافت دانست، و او پیش از این می گفت رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرموده است: نبوّت و خلافت در یک خانواده جمع نمی شود، بنابراین من وارد شوری می شوم، تا برای مردم روشن کنم: عمل عمر با روایتش متناقض است.(7)
3- شورا فرصتی برای بیان برتری علی(علیه السلام) بر سایرین: شورا فرصتی را پدید آورد تا علی(علیه السلام) مقداری از فضائل خود را بگوید، و سفارشات پیامبر(صلي الله عليه و آله) را در مورد خود به دیگران یاد آور شود، زیرا نوعی آزادی، لااقل آزادی بیان در آن موقعیت زمانی وجود داشت و این در حالی است که این آزادی در فرصت های پیشین برای حضرت حاصل نشد؛ علی(علیه السلام) (در نشست شورا) برخاست و پس از ستایش پروردگار و یادآوری خاطره بعثت رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: ما اهل بیت نبوّت و معدن حکمت، و امان اهل زمین، و باعث نجات آن کسی هستیم که چنین بخواهد، ما حقی داریم که اگر به ما داده شود آن را دریافت می کنیم، و اگر ما را از آن باز دارند(هم چون اسیران ) بر پشت شتران سوار شویم، هر چند زمان آن دراز و بسیار طولانی باشد....(8)
و در بعضی از روایات می فرماید: «آنچنان احتجاج کنم، که عرب و عجم نتوانند آن را تغییر دهند»، و سپس سی مورد از فضایل خود را بیان می دارد(9).
و امّا اینکه چرا علی(علیه السلام) در شورا فقط از مناقب خود گفت و متعرض دستور پیامبر(صلي الله عليه و آله) در مورد خلافت خود نگردید، و فقط به عنوان حق، مسئله را مطرح نمود، به دلیل آن است که آن حضرت به استدلال آن افراد برای دست یابی به خلافت که عبارت از فضیلت مهاجرت، و سبقت در ایمان و جهاد و قرابت با پیامبر(صلي الله عليه و آله) بود، متوسّل گردید و منظور حضرت آن بود که اگر اینها دلیل شماست من بیش از همه دارای این مناقب و فضائل هستم.(10)
سلام.بسیار متشکریم از پاسخ شما