پاسخ اجمالی:
ابو محمّد سفیان بن مصعب عبدى کوفى، از شاعران ائمه(ع) و مورد قبول آن بزرگان بود؛ شعرى از او که براى غیر آل الله سروده باشد نیافتیم. وی از اصحاب امام صادق(ع) بوده و ایشان درحق وی فرموده: «اى گروه شیعیان؛ شعر عبدى را به فرزندانتان یاد دهید، همانا او بر دین خداست». عبدی مورد ستایش بزرگان شعراء از جمله حمیری است. تاریخ دقیقی برای ولادت و وفات عبدی دردست نیست.
پاسخ تفصیلی:
ابو محمّد سفیان بن مصعب عبدى کوفى، از شاعران اهل بیت پاک پیامبر(صلي الله عليه و آله) است که با دوستى و شعرش به آنها نزدیک شد و به خاطر صدق نیّت و هم نشینى با آنها، نزد آنان مقبول افتاد. و شعر او در برگیرنده بسیارى از فضایل مشهور مولا امیرالمؤمنین(علیه السلام) است. و مدح آن حضرت و ذرّیّه پاک او را زیاد و خوب انجام داده است. و به خاطر مصیبت هاى آنها ناله سرداده و به خاطر محنت هایى که به آنها رسیده، مرثیه سرایى کرده است. و ما شعرى از او که براى غیر آل الله سروده باشد نیافتیم. و امام(علیه السلام) از ابو عماره شعر خوان، خواست که شعر عبدى را برایش بخواند؛ چنانکه در کتاب «الکامل» اثر ابن قولویه(1) به سند خود از ابو عماره نقل شده است: ابو عبدالله(علیه السلام) به من فرمود: «اى ابوعماره! شعر عبدى درباره حسین(علیه السلام) را براى من بخوان». پس خواندم و گریه کرد. سپس خواندم و گریه کرد، سپس خواندم و گریه کرد. ابوعماره مى گوید: به خدا سوگند پیوسته برایش خواندم و گریه مى کرد تا اینکه صداى گریه را از داخل خانه شنیدم... تا آخر حدیث.
شیخ الطائفه در «رجال»(2) خود، عبدى را از اصحاب امام صادق(علیه السلام) شمرده است. و هم صحبتى با آن حضرت، تنها انس با او یا رفت و آمدِ صرف یا به خاطر اینکه هر دو اهل یک عصر بوده اند، نبوده است بلکه وى با تقرّب به آن حضرت که ناشى از دوستى و محبّت خالص و پاک، و ایمان بدون شائبه بوده است، بهره خود را برد تا آنجا که امام به شیعیانش دستور داد که شعر وى را به فرزندان خود یاد دهند و فرمود: «إنّه على دین الله»؛ (او بر دین خداست)، چنانکه کشّى در رجال خود(3) به سندش از سماعه نقل کرده است:
ابوعبدالله امام صادق(علیه السلام) فرمود: «یا معشر الشیعة! علّموا أولادکم شعر العبدیِّ فإنّه على دین الله»؛ (اى گروه شیعیان! شعر عبدى را به فرزندانتان یاد دهید همانا او بر دین خداست).
نبوغ وى در ادب و حدیث:
کسى که بر شعر شاعر ما عبدى، و زیبایى و نیکویى و آسانى و گوارایى و گویایى و شیرینى و محکمى موجود در شعرش، آگاه شود، به نبوغ وى در شعر و مهارت در فنون آن گواهى مى دهد و به پیش تاز بودن و بارز بودن وى اعتراف مى کند؛ و ستایش حمیرى ـ که آقاى شاعران است ـ از او به این که شاعرترین مردم است، را به جا و مناسب مى یابد(4)، «صدر من أهله وقع فی محلّه».
ولادت و وفات وى:
ما بر تاریخ ولادت و وفات عبدى آگاه نشدیم. و بر چیزى که ما را به این تاریخ نزدیک کند دست نیافتیم مگر روایت او از امام جعفر بن محمّد(علیه السلام) و دیدار او با سیّد حمیرى متولّد سال (105) و متوفّاى سال (178)، و با ابوداود مسترق. و ملاحظه تاریخ ولادت و وفات ابوداود مسترق که از عبدى نقل روایت مى کند به ما مى فهماند که شاعر ما عبدى تا حدود سال وفات حمیرى زنده بوده است.
و طبعاً وقتى ابوداود از عبدى نقل روایت مى کرده باید دست کم به سنّ شایستگى نقل روایت رسیده باشد و این مى فهماند که عبدى دست کم تا اواخر حیات حمیرى زنده بوده است؛ از این رو آنچه در کتاب «أعیان الشیعة»(5) است: که وفات عبدى در حدود سال (120) و چهل سال قبل از ولادت ابو داود مسترق که از او نقل روایت مى کرده، مى باشد خالى از تحقیق و دور از واقعیّت است.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.