پاسخ اجمالی:
اجماع مسلمین بر رهبرى یکى از مسلمانان، به صورت عملى هیچگاه تحقق نیافته است .تاریخ اسلام گواهی می دهد حتی در خلافت ابوبکر تنها چهار نفر او را انتخاب کردند و طبق گفته عمر کارى بى برنامه و بدون ضابطه بود و خود او اینگونه انتخاب نشد و این روش را اجرا نکرد. پس هرگز اجماع نمی تواند معیار تعیین خلیفه باشد.
پاسخ تفصیلی:
نظریه اجماع مسلمین بر رهبرى یکى از مسلمانان به صورت عملى حتى براى یک بار هم تحقق نیافته است. بررسى تاریخ اسلام بهترین گواه است که خلافت ابوبکر، نتیجه مشارکت مردم در انتخاب او براى حکومت و رهبرى نبوده، بلکه تنها چهارنفر او را انتخاب کردند، یعنى عمر بن خطاب و ابوعبیده از مهاجران و بشیر بن سعد و اُسید بن حُضیر از انصار. بقیه مردان اوس، تنها به تبعیّت رئیسشان اسید بن حضیر با ابوبکر بیعت کردند، در حالى که بزرگان صحابه و چهره هاى شاخص، مانند امام على بن ابى طالب، مقداد، ابوذر، حذیفة بن یمان، اُبىّ بن کعب، طلحه و زبیر و ده ها نفر دیگر از صحابه در آن مجلس حضور نداشتند. خزرجى ها هم با آن که در سقیفه حضور داشتند، از بیعت با ابوبکر امتناع کردند.(1) هر کس حوادث سقیفه و پس از آن را بررسى کند، در مى یابد که هیچ اجماعى بر خلافت ابوبکر، شکل نگرفت.
خود عمر اعتراف مى کند که آن بیعت، کارى بى برنامه و بدون ضابطه بود که بر هیچ پایه اى از اصول اسلام و روش هاى درست و مشروع، مبتنى نبود. وى مى گوید: «بیعت ابوبکر، فلته (کار بى حساب و همین طورى) بود که جاهلیت عهده دار آن شد، خداوند هم مسلمانان را از شرّ آن حفظ کرد.»
از این رو مسلمانان را از انتخاب آن شیوه برحذر مى داشت، چون نمایشگر هیچ شکل درست انتخاباتى نبود، حتى اگر چه تعیین خلیفه را از راه انتخاب مشروع بدانیم. از این رو مى گوید:
هر کس دو باره سراغ آن شیوه رفت او را بکشید.(2)
وقتى وضع تعیین ابوبکر چنین باشد، خلافت دیگران روشن است، چرا که ابوبکر، عمر را براى جانشینى خود تعیین کرد، جماعتى از صحابه بر این تعیین و نصب اعتراض کردند.(3) روشن است که اگر تعیین عمر از سوى ابوبکر صرفاً یک پیشنهاد و معرّفى نامزد بود، جایى براى اعتراض صحابه نبود.
به علاوه، تعیین خلیفه سوم از راه شورایى مرکب از شش نفر صورت گرفت که آنها هم از طرف خلیفه دوم تعیین شدند و این نوعى تعیین خلیفه بود که دیگران را از مراجعه به آراى عمومى بازداشت.
از جمله موانعى که تحقق اجماع مسلمین را غیر عملى مى سازد، پراکندگى مسلمانان در اطراف دنیاست و این مسأله، کار اجماع بر یک شخص معیّن را محال یا دشوار مى سازد. اکتفا به بیعت مهاجرین و انصار و فرزندان و الغاى رأى دیگران که در جاهاى دیگر بودند، اهانت به بخش عظیمى از مسلمانان است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.