آیین رحمت - معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی

ابوالقاسم زاهی، درباره خلافت امیر المؤمنین(ع) و تصریح به این خلافت در حدیث غدیر، شعر بسیار فاخری دارد. اینکه شخصى مثل زاهى ـ که عارف به معنا و فحواى سخن است و مهارت وى در لغت و ادبیات عرب و شعرگویى مسلّم مى باشد ـ از واژه«مولی» معناى خلافت و امامت را فهمیده است، دلیلى قوى بر دیدگاه درستى است که شیعه در استدلال به حدیث غدیر بر امامت امیر المؤمنین(ع) دارد .

ابوالقاسم زاهی در خلافت امیر المؤمنین(علیه السلام) و اینکه این خلافت، صریح حدیث غدیر مى باشد، این شعر را سروده است :
1 ـ «قدّمتُ حیدرَ لی مولىً بتأمیرِ *** لمّا علمتُ بتنقیبی وتنقیری
2 ـ إنّ الخلافةَ من بعد النبیِّ لهُ *** کانت بأمرٍ من الرحمن مقدورِ
3 ـ من قال أحمدُ فی یوم الغدیر له *** بالنقلِ فی خبرٍ بالصدقِ مأثورِ
4 ـ قم یا علیُّ فکن بعدی لهم عَلَمَاً *** واسعد بمنقلبٍ فی البعثِ محبورِ
5 ـ مولاهمُ أنتَ والموفی بأمرِهمُ *** نصٌّ بوحیٍ على الأفهام مسطورِ
6 ـ وذاک أنَّ إلهَ العرش قال لهُ *** بلّغْ وکن عند أمری خیرَ مأمورِ
7 ـ فإن عَصَیْتَ ولم تفعل فإنّک ما *** بلّغتَ أمری ولم تصدع بتذکیری»
1 ـ (حیدر که مولاى من است را امیر خود قرار دادم ; چون باتفحّص و بحث و مناظره فهمیدم که 2 ـ خلافت بعد از پیامبر براى او به واسطه امرى از جانب خداوند رحمان مقدّر گشته است . 3 ـ کسى که احمد در روز غدیر به حکم خبر راستى که نقل شده، به او گفت : 4 ـ برخیز اى على! و پس از من براى آنها عَلَم و نشانه باش و خوشبخت باش با بازگشتى پر نعمت در روز حشر . 5 ـ مولاى آنها و کسى که به امر آنها وفا مى کند تو هستى، و این تصریحى است که به واسطه وحى بر عقل ها نگاشته شده است. 6 ـ و آن چنان است که خداى عرش به او گفت : (امر خلافت را) برسان و براى امر من بهترین مأمور باش. 7 ـ و اگر عصیان کردى و این امر را انجام ندادى همانا امر مرا به مردم نرسانده اى و به یاد و نام من قیام نکرده اى) .
اینکه شخصى مثل زاهى ـ که عارف به معنا و فحواى سخن است و مهارت وى در لغت و ادبیات عرب و شعرگویى مسلّم مى باشد ـ از واژه « مولی » معناى خلافت و امامت را فهمیده است ، دلیلى قوى بر دیدگاه درستى است که شیعه در استدلال به حدیث غدیر بر امامت امیر المؤمنین(علیه السلام) به آن نظر دارد .(1)