پاسخ اجمالی:
شخصى پیش عمر آمد و گفت: من جنب شدم و آبى نیافتم، عمر گفت: نماز نخوان. در این هنگام، عمّار گفت: اى امیر مؤمنان به یاد ندارى که من و تو در جنگى بودیم، جنب شدیم و آبى نیافتیم و تو نماز نخواندى و من در خاک غلطیدم و نماز خواندم، آنگاه پیامبر(ص) فرمود: همانا تو را کافى بود دو دستت را به زمین مى زدى و سپس بر آن پُف مى کردى و آنگاه با آن صورت و دو کفّت را مسح مى کردى.
پاسخ تفصیلی:
امام مسلم در «صحیح»(1) خود در باب تیمّم به چهار طریق از عبد الرحمن بن أبزى نقل کرده است : شخصى پیش عمر آمد و گفت: من جنب شدم و آبى نیافتم، عمر گفت: نماز نخوان. عمّار گفت: اى امیر مؤمنان به یاد ندارى که من و تو در جنگى بودیم، جنب شدیم و آبى نیافتیم و تو نماز نخواندى و من در خاک غلطیدم و نماز خواندم; آنگاه پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: همانا تو را کافى بود دو دستت را به زمین مى زدى و سپس بر آن پُف مى کردى و آنگاه با آن صورت و دو کفّت را مسح مى کردى. عمر گفت: اى عمّار از خدا بترس. عمّار گفت: اگر بخواهى دیگر این حدیث را نقل نمى کنم.
این حدیث را بخارى در «صحیح» (2) خود در باب «المتیمّم هل ینفخ فیهما» ( آیا تیمّم کننده باید پس از زدن دو دست به خاک در آن دو بدمد؟) و در ابواب پس از آن نقل کرده، ولى گویا جواب عمر که گفت: «لاتصلّ» (نماز نخوان) و یا جمله «أمّا اَنا فلم أکن لاُصلّی» ( اگر من بودم ، نماز نمى خواندم) را حذف کرده، غافل از اینکه در این صورت کلام عمّار در ادامه حدیث، بى ربط خواهد بود .
همین حدیث را ذهبى به صورت دیگر در کتاب «تذکره» خود نقل کرده است(3).
امّا از کلمات عینى در «عمدة القاری»(4) و ابن حجر در «فتح الباری»(5) معلوم مى شود این دو جمله عمر(6) جزء حدیث بوده است، و به همین جهت آن را دیدگاه وى در این مسأله قرار داده اند ; عینى مى گوید :
در حدیث آمده است: عمر براى جنب ، قائل به تیمّم نبود; زیرا عمّار به وى گفت: «امّا تو نماز نخواندى». و عمر آیه تیمّم(7) را مختصّ به حَدَث اصغر( مبطل وضو) مى دانسته و نتیجه اجتهادش این بوده که جنب تیمّم ندارد .
و ابن حجر مى گوید : این دیدگاه از عمر مشهور است .(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.