پاسخ اجمالی:
ابوالحسن على بن عبّاس بن جریح مشهور به ابن رومی؛ وى یکى از مفاخر شیعه و یکى از سروران امّت است. وى در مدیحه سرایى و هجوگویى و توصیف و غزل سرایى که از فنون شعر هستند، مهارت دارد. کسانى که به بالا مى نگرند از انتهاى او قاصرند، دیدگان به او خیره شده و مانندى برایش پیدا نمى کنند، چنانکه مزایاى وى به شماره نمى آیند. وى در مودّت و محبّتِ ذوى القربى و آل پیامبر(ص) هدفى دور را نشانه گرفته بود، و مدح هاى او نسبت به آنان و دفاع از آنها از آشکارترین حقیقت هاى واضح دوران زندگى اوست.
پاسخ تفصیلی:
ابوالحسن على بن عبّاس بن جریح(1) مشهور به ابن رومی؛ وى یکى از مفاخر شیعه و یکى از سروران امّت است.
وى در مدیحه سرایى و هجوگویى و توصیف و غزل سرایى که از فنون شعر هستند، مهارت دارد؛ کسانى که به بالا مى نگرند از انتهاى او قاصرند، دیدگان به او خیره شده و مانندى برایش پیدا نمى کنند، چنانکه مزایاى وى به شماره نمى آیند.
وى در مودّت و محبّتِ ذوى القربى و آل پیامبر(صلوات الله علیه و علیهم) هدفى دور را نشانه گرفته بود، و مدح هاى او نسبت به آنان، و دفاع از آنها از آشکارترین حقیقت هاى واضح دوران زندگى اوست.
ابن صبّاغ مالکى، متوفّاى(855) در کتاب «الفصول المهمّة»(2) و شبلنجى در «نور الأبصار»(3) او را از شاعران امام حسن عسکرى(صلوات الله علیه) شمرده اند.
شکّى نیست که اصل او رومى است؛ زیرا این مطلب را در بخش هایى از دیوانش یادآور مى شود و بر آن تأکید مى ورزد. و از این گفته اش: «الفرس خؤولی والروم أعمامی»؛ (اهل فارس دایى هاى من و اهل روم عموهاى من هستند) مى فهمیم که مادرش اهل فارس ایران است. و چنانکه از اشعارش در رثاى مادرش استفاده مى شود مادر وى زنى باتقوا و صالح و مهربان بوده است.
امّا عقیده او:
قرن سوم هجرى، عصرى بود که مذاهب وادیان در آن زیاد شد، و کمتر کسى بود که در عقاید، نظرى ندهد و اسلام خود را با آن تفسیر نکند، و به ویژه این کار در بین درس خوانده ها و آشنایان به علوم جدید رواج داشت.
و ابن رومى یکى از این خوانندگان بود، و بى شک این بحث هایى که خوانده بود و در مجالس آن حضور یافته بود و از اهلش شنیده بود، اثر محسوسى در تفسیر عقیده وى داشت؛ او مسلمانى بود که در اسلامش صادق بود و لکن شیعه معتزلىِ قائل به قضا و قدر و قائل به دو طبیعت بود، و این بهترین و سالم ترین مذهبى بود که در زمان او از حیث ایمان به دین شایع بود.
ابن رومى تشیّع را از پدر و مادرش به ارث برده بود؛ زیرا مادرش اهل ایران بود و به مذهب قومِ خود در یارى دادن علویان نزدیکتر بود. و دیگر اینکه پدرش او را على نامید و این از نام هاى محبوب شیعه است که یاران سختگیر و خشن خلفا از آن پرهیز مى کردند.
امّا معتزلى بودنِ وى، ابن رومى آن را کتمان نمى کند و درباره آن ستیزه و جدل نمى نماید بلکه آن را آشکار کرده، و بدان افتخار مى کند و بر آن اصرار مى ورزد.
امّا هجوگویى وى:
قرن سوم هجرى دو شاعر هَجْو گو پرورش داد؛ این دو، مشهورترین هجوگویان در ادب در همه عصرهاى اسلامى هستند؛ یکى ابن رومى، و دیگرى دعبل خزاعى، کسى که از خلفا و امیران و همه مردم در شعر بدگویى مى کرد و مى گفت:إنّی لأَفتحُ عینی حین أفتحُها *** على کثیر ولکن لا أرى أحدا
(من وقتى چشمم را باز مى کنم بر افراد زیادى باز مى کنم لکن هیچ کس را نمى بینم).
و معرّى میان این دو را در یک بیت جمع کرده، و آن دو را ضرب المثل براى بدگویى روزگار نسبت به فرزندانش قرار داده و گفته:
لو أنصفَ الدهرُ هجا أهلَهُ *** کأنَّه الرومیُّ أو دعبلُ
(اگر روزگار با انصاف شود از اهل خود بد مى گوید، گویا روزگار رومى یا دعبل است).
شهادت وى:
همه اتّفاق نظر دارند که مرگ ابن رومى با سمّ بوده، و کسى که او را مسموم کرد قاسم بن عبید الله یا پدرش(عبید الله) بود.(4)
تاریخ وفات وى طبق نقل صحیح، سال 283 هجرى قمرى است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.