پاسخ اجمالی:
از روایات فراوانی که درباره علم امام على(ع) وارد شده، مشخص می شود که ایشان داناترین صحابه به کتاب و سنّت پیامبر(ص) بوده اند.
نبى اکرم(ص) ودر روایتی مى فرماید: «أعلم اُمّتی من بعدی علیُّ بن أبی طالب»؛ (دانشمندترین فرد امّت پس از من على بن ابى طالب است.
پاسخ تفصیلی:
روایاتى که درباره علم على امیر المؤمنین(علیه السلام) به کتاب و سنّت، وارد شده است فراوان است که ما به گوشه اى از آن اشاره مى کنیم:
حافظان حدیث در حدیثى از نبى اکرم(صلى الله علیه و آله) خطاب به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) چنین نقل مى کنند: «زوّجتکِ خیر أهلی، أعلمهم علماً، و أفضلهم حلماً، و أوّلهم إسلاماً»؛ (تو را به همسرى بهترین خویشاوند خویش در آوردم، از همه آنها عالم تر و بردبارتر بوده و اوّلینِ آنان در پذیرش اسلام است).
ودر روایت دیگرى مى فرماید: «أعلم اُمّتی من بعدی علیُّ بن أبی طالب»؛ (دانشمندترین فرد امّتم پس از من على بن ابى طالب است).
و در حدیث سومى مى فرماید :«أعلم الناس بالله و بالناس»؛ (على داناترین انسان ها به خدا و مردم است).
و در حدیث دیگر مى فرماید: «اى على تو هفت خصلت دارى» آنگاه آنها را بر مى شمارد و یکى از آن خصلت ها این است: «وأعلمهم بالقضیّة»(1)؛ (تو داناترین انسان ها به قضاوت و داورى هستى).
محبّ الدین طبرى در «الریاض النضرة»(2) از عایشه نقل مى کند: «انّه أعلم الناس بالسنّة»؛ (على(علیه السلام) داناترین مردم به سنّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است).
گنجى در «کفایة الطالب»(3) از ابو أمامه از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: «أعلم اُمّتی بالسنّة والقضاء بعدی علیّ بن أبی طالب»؛ (داناترین فرد امّت من به سنّت و به قضاوت و داورى پس از من على بن ابى طالب است) .
خوارزمى در مناقب(4) از سلمان از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: «أعلم اُمّتی من بعدی علیّ بن أبی طالب»؛ (پس از من داناترین فرد امّت على بن ابى طالب(علیه السلام) است).
حافظان و راویان معتبر از امیرالمومنین(علیه السلام) نقل کرده اند: «والله ما نزلت آیةٌ إلاّ و قد علمتُ فیم نزلَتْ وعلى من نزلَتْ، إنَّ ربّی وهبَ لی قلباً عقولاً و لساناً ناطقاً»؛ (سوگند به خدا هیچ آیه اى نازل نشد مگر اینکه مى دانستم درباره چه مطلبى و براى چه کسى نازل شده است، همانا پروردگارم قلبى متفکّر و زبانى گویا به من عطا کرده است).(5)
همچنین از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) روایت شده است: «قُسمت الحکمة عشرة أجزاء ، فاُعطی علیٌّ تسعة أجزاء، والناس جزءاً واحداً»؛ (حکمت ده جزء دارد، نُه جزء آن به على(علیه السلام) عطا شده و یک جزء دیگر میان مردم تقسیم شده است).(6)
أبوطفیل مى گوید: على(علیه السلام) را در حال خطابه دیدم که مى گفت: «سلونی(7) من کتاب الله، فوالله ما من آیة إلاّ و أنا أعلم أبِلَیْل نزلتْ أم بنهار، أم فی سهل أم فی جبل ، و لو شئتُ أوقرتُ سبعین بعیراً من تفسیر فاتحة الکتاب»؛ (از کتاب خدا هر چه مى خواهید از من بپرسید، سوگند به خدا هیچ آیه اى نیست مگر اینکه من مى دانم که آیا در شب نازل شده است یا در روز، در سرزمین هموار بوده است یا در کوه، و اگر بخواهم، به اندازه هفتاد بارِ سنگین شتر از تفسیر فاتحة الکتاب فراهم مى آورم).
ابن عبّاس(رضی الله عنه) مى گوید: «علم رسول الله من علم الله تبارک و تعالى، و علم علیّ(رضی الله عنه) من علم النبیّ(صلى الله علیه وآله)، و علمی من علم علیّ (رضی الله عنه). و ما علمی و علم أصحاب محمّد(صلى الله علیه وآله) فی علم علیّ(رضی الله عنه) إلاّ کقطرة فی سبعة أبحر»؛ (علم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از علم خداوند تبارک و تعالى سرچشمه گرفته است، و علم على(رضی الله عنه) از علم پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، و علم من از علم على(رضی الله عنه) است. و علم من و علم تمام اصحاب محمّد(صلى الله علیه وآله)؛ نسبت به علم على(رضی الله عنه) همچون قطره اى در هفت دریا است).
و عمر بن خطّاب از مشکلى که در آن ابوالحسن(علی) در کنارش نباشد به خدا پناه مى بُرد.(8)، (9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.