پاسخ اجمالی:
ابن زیاد دستور داد سر مطهر امام(ع) را در کوفه بگردانند، زيد بن ارقم كه شاهد اين ماجرا بود، نقل مى كند من در غرفه ام نشسته بودم كه سر امام حسين(ع) را در حالى كه بر فراز نيزه بود از كنارم عبور دادند. وقتى كه آن سر مقدس در برابر من قرار گرفت، شنيدم اين آيه را مى خواند: «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا».
قرآن خواندن سر مقدّس امام حسين(ع) از معجزات روشن آن حضرت به شمار مى رود، ولى در اينكه آيا همگان چنين امرى را شنيده باشند و يا افراد خاصى از اين معجزه با خبر شده باشند، جاى گفتگو دارد. ولى با توجه به اينكه شنيدن صداى قرآن از معجزاتى است كه اگر براى همگان اتفاق مى افتاد، نقل همه مجالس مى شد و اى بسا سبب شورش و قيام مى گرديد و على القاعده اين ماجراى مهم به طور گسترده در تاريخ ثبت مى شد، ولى از آنجا كه چنين چيزى در كتابهاى تاريخ نيامده است، مى توان گفت، درك اين حادثه و شنيدن صداى قرآن از سر مقدّس آن حضرت به افراد ويژه اى همچون زيد بن ارقم ـ كه از اصحاب رسول خدا(ص) بود - اختصاص دارد.
خواندن اين آيات توسط سر مبارك آن حضرت، مى تواند اشاره به اين نكته نيز باشد كه امام حسين(ع) نيز در آن عصر ظلمت خيز و تاريك، راه هجرت و مبارزه را در پيش گرفت.
پاسخ تفصیلی:
شيخ مفيد در ارشاد نقل مى كند كه، عبيدالله بن زياد دستور داد سر مقدّس امام حسين(عليه السلام) را ميان همه كوچه ها و قبيله هاى كوفه بگردانند؛ به گمان خود از همه زهر چشم بگيرد. زيد بن ارقم كه شاهد اين ماجرا بود، نقل مى كند من در غرفه ام نشسته بودم كه سر امام حسين(عليه السلام) را در حالى كه بر فراز نيزه بود از كنارم عبور دادند. وقتى كه آن سر مقدس در برابر من قرار گرفت، شنيدم اين آيه را مى خواند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَباً»؛ (آيا گمان كردى اصحاب كهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟) (1) با شنيدن اين آيه موى بر بدنم راست شد و (لرزيدم) و گفتم: «رَأْسُكَ وَاللهِ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ! أَعْجَبُ وَأَعْجَبُ»؛ (اى پسر رسول خدا! ماجراى سر تو بسيار شگفت انگيزتر و عجيب تر [از ماجراى اصحاب كهف و رقيم] است!). (2)
قرآن خواندن سر مقدّس امام حسين(عليه السلام) از معجزات روشن آن حضرت به شمار مى رود، ولى در اينكه آيا همگان چنين امرى را شنيده باشند و يا افراد خاصى از اين معجزه با خبر شده باشند، جاى گفتگو دارد. ولى با توجه به اينكه شنيدن صداى قرآن از معجزاتى است كه اگر براى همگان اتفاق مى افتاد، نقل همه مجالس مى شد و اى بسا سبب شورش و قيام مى گرديد و على القاعده اين ماجراى مهم به طور گسترده در تاريخ ثبت مى شد، ولى از آنجا كه چنين چيزى در كتابهاى تاريخ نيامده است، مى توان گفت، درك اين حادثه و شنيدن صداى قرآن از سر مقدّس آن حضرت به افراد ويژه اى همچون زيد بن ارقم ـ كه از اصحاب رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود، اختصاص دارد.
نكته ديگر آنكه تلاوت اين آيه توسط آن سر مقدس نيز قابل توجه است. زيرا مى دانيم اصحاب كهف و رقيم (3) جمعى از جوانان خداجو بودند كه در عصر زمامدارى پادشاه ظالم و كافرى به نام «دقيانوس» مى زيستند و براى حفظ عقيده خود و مبارزه با طاغوت عصر خويش، به غارى از كوه پناه بردند و در راه حفظ ايمان خود استقامت و جوانمردى به خرج دادند؛ پس از ورود به غار، به فرمان خداوند مدت 309 سال در خوابى شبيه به مرگ به سر بردند و آنگاه خداوند آنها را برانگيخت. (4)
در واقع اين معجزه بزرگ مايه شگفتى و اعجاب همه بود. ولى خواندن قرآن توسط سر بريده امام حسين(عليه السلام) و تلاوت آيه فوق، اعجاز ديگرى است كه به مراتب شگفت انگيزتر از ماجراى خواب اصحاب كهف است.
خواندن اين آيات توسط سر مبارك آن حضرت، مى تواند اشاره به اين نكته نيز باشد كه امام حسين(عليه السلام) نيز در آن عصر ظلمت خيز و تاريك، راه هجرت و مبارزه را در پيش گرفت و البته مبارزه و قيام امام حسين(عليه السلام) كجا و هجرت اصحاب كهف كجا! (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.