پاسخ اجمالی:
در قرآن به فرعون و قومش اطلاق «مفسد فی الارض» شده است، پس قتل آن قبطی جائز بوده است. منظور از «ظلم بر خویشتن»، نیز این است که حضرت موسی(ع) با این قتل چون تحت نظر و تعقیب فرعونیان قرار می گرفت، خود را به زحمت انداخته بود. جمله «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیطانِ» نیز اشاره به اصل دعواى قبطى و سبتى (فرعونى و بنى اسرائیلى) است. یعنى نزاع آن دو نفر، یک کار شیطانى بوده است. منظور از «ضالّین» درباره موسی(ع) هم این است که خود را به سختی انداخت و بعد از آن آواره بیابان ها شد، تا به سرزمین مدین رسید.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 16 سوره قصص مى خوانیم که بعد از درگیرى موسى (علیه السلام) با یکى از دشمنانش (از فرعونیان) ـ که او با یکى از بنى اسرائیل به نزاع و زد و خورد مشغول بود ـ و کوبیدن ضربه مهلکى بر دشمنش که منجر به مرگ او شد، این پیامبر بزرگ رو به درگاه خدا کرد و (سپس عرضه داشت: پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم; مرا بیامرز، خداوند او را آمرزید، که او آمرزنده مهربان است) ؛«قَالَ رَبِّ اِنِّى ظَلَمْتُ نَفْسِى فَاغْفِرلِى فَغَفَرَ لَهُ اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ». آیا تعبیر به ظلم برخویشتن و تقاضاى آمرزش از خدا دلیل بر ارتکاب گناه نیست؟
بعلاوه در آیه قبل از آن آمده است، که موسى (علیه السلام) بعد از کشته شدن آن مرد فرعونى گفت: «هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ».(1)
به ویژه آن که بعد از این ماجرا هنگامى که موسى (علیه السلام) به نبوّت رسید و در مقابل فرعون آمد و او را به سوى خدا دعوت کرد فرعون در مقام سرزنش او گفت: «و سرانجام، آن کارت را (که نمى بایست انجام دهى) انجام دادى (و یک نفر از ما را کشتى)، و تو از ناسپاسان بودى! (موسى) گفت: من آن کار را انجام دادم در حالى که از بى خبران بودم»(2)
درست است که موسى (علیه السلام) در آن زمان هنوز به مقام نبوّت نرسیده بود، ولى با توجّه به این که انبیاء باید حتّى قبل از نبوّت و رسالت نیز داراى مقام عصمت باشند تعبیر به «ضالّین» مناسب به نظر نمى رسد.
قبل از هر چیز باید حساب کرد آیا این قتل هرچند با قصد و تصمیم قبلى نبوده، و به اصطلاح قتل خطا محسوب مى شده، آیا مجاز بوده است یا ممنوع؟
بى شک با توجّه به وضعى که قوم ستمگر فرعون مخصوصاً در برابر بنى اسرائیل داشتند، که نوزادان پسر آنها را مى کشتند، و دختران را براى خدمت زنده نگه مى داشتند، و اصولا بنى اسرائیل را در همه چیز تحت ظلم و فشار قرار داده بودند و به تعبیر آیات قرآن « مفسد فى الارض» بودند، این کار، کار خلافى نبوده; به خصوص این که در مقام یارى مظلوم و دفاع از او انجام شده. حدّاقل احتمال جایز القتل بودن این مرد ظالم فرعونى کاملا قابل قبول است با این حال هرگز نمى توان به خاطر آن، مقام عصمت موسى (علیه السلام) را زیر سؤال برد. پس اگر خلافى در این جا واقع شده حتماً ترک اولایى بوده است که در نحوه عمل و (نه در اصل عمل او) وجود داشته است.
به نظر مى رسد منظور موسى (علیه السلام) از ظلم برخویشتن این بوده که با این عمل خودش را به زحمت انداخته، چرا که قتل یک قبطى(فرعونى) به وسیله موسى (علیه السلام) چیزى نبود که فرعونیان به آسانى از آن بگذرند، و مى دانیم ترک اولى به معناى کارى است که ذاتاً حرام نیست; بلکه موجب مى شود انسان از کار خوبترى باز ماند.
جمله: «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیطانِ»نیز اشاره به اصل دعواى قبطى و سبتى (فرعونى و بنى اسرائیلى) است. یعنى نزاع کور و بى هدف شما دو نفر، یک کار شیطانى بوده است .
امّا تعبیر به «ضالّین» با توجّه به این که از ماده «ضلال» است و «ضلال» در اصل به معناى رها کردن راه مستقیم است ، لذا معناى گسترده اى دارد و تنها به معناى گمراهى از دین و آیین حق نیست; بلکه این تعبیر در مورد شخصى مانند موسى (علیه السلام) که با کشتن آن مرد فرعونى جان خود را به خطر انداخت نیز صدق مى کند، و به تعبیر دیگر او سلامت را رها کرد، و به راه پردرد سرى گام نهاد، ولذا بعد از آن حادثه نتوانست در مصر بماند و آواره بیابان ها شد، تا به سرزمین مدین رسید; هرچند لطف الهى سرانجام شامل حال او شد و در آن جا سال ها در خدمت شعیب (علیه السلام) پرورش یافت و آماده پذیرش مسئولیت رسالت گردید.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.