پاسخ اجمالی:
کلمه «وسط» در لغت، هم به معنى«حد متوسط در میان دو چیز» آمده و هم به معنى «جالب، زیبا، عالى و شریف»، و این هر دو ظاهراً به یک حقیقت باز مى گردد؛ زیرا معمولاً شرافت و زیبائى در آن است که چیزى از افراط و تفریط دور باشد و در حد اعتدال قرار گیرد. منظور از عبارت«أُمَّةً وَسَطاً» در قرآن، میانه رو بودن امّت مسلمان در امور مختلف است. امتى که از هر نظر در حد اعتدال باشد، نه کندرو و نه تندرو، نه در حد افراط و نه تفریط، تا بتواند الگو و نمونه باشد.
پاسخ تفصیلی:
تعبیر به امت میانه بودن اسلام، در آیه 143 سوره «بقره» آمده است. خداوند مى فرماید: (همان گونه [که قبله شما یک قبله میانه است] شما را نیز یک امت میانه قرار دادیم)؛ «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً».
امتى که از هر نظر در حد اعتدال باشد، نه کندرو و نه تندرو، نه در حد افراط و نه تفریط، الگو و نمونه.
کلمه «وسط» در لغت هم به معنى حد متوسط در میان دو چیز آمده، و هم به معنى جالب، زیبا و عالى و شریف، و این هر دو ظاهراً به یک حقیقت باز مى گردد؛ زیرا معمولاً شرافت و زیبائى در آن است که چیزى از افراط و تفریط دور باشد و در حد اعتدال قرار گیرد.
چه تعبیر جالبى در اینجا قرآن درباره امت اسلامى کرده است، آنها را یک امت میانه و معتدل نامیده.
معتدل از نظر «عقیده» که نه راه «غلوّ» را مى پیمایند و نه راه «تقصیر و شرک»، نه طرفدار «جبرند» و نه «تفویض»، نه درباره صفات خدا معتقد به «تشبیه»اند و نه «تعطیل».
معتدل، از نظر ارزش هاى معنوى و مادى، نه به کلى در جهان ماده فرو مى روند که معنویت به فراموشى سپرده شود، و نه آن چنان در عالم معنى فرو مى روند که از جهان ماده به کلى بى خبر گردند.
نه همچون گروه عظیمى از یهود که جز گرایش مادى چیزى را نشناسند و نه همچون راهبان مسیحى که به کلى ترک دنیا گویند.
معتدل، از نظر علم و دانش، نه آن چنان بر دانسته هاى خود جمود دارند که علوم دیگران را پذیرا نشوند، و نه آن گونه خود باخته اند که به دنبال هر صدائى برخیزند.
معتدل، از نظر روابط اجتماعى، نه اطراف خود حصارى مى کشند که از جهانیان به کلى جدا شوند، و نه اصالت و استقلال خود را از دست مى دهند که همچون غرب زدگان و شرق زدگان در این ملت و آن امت ذوب شوند!.
معتدل، از نظر شیوه هاى اخلاقى، از نظر عبادت، از نظر تفکر و خلاصه معتدل در تمام جهات زندگى و حیات.
یک مسلمان واقعى هرگز نمى تواند انسان یک بعدى باشد، بلکه انسانى است داراى ابعاد مختلف، متفکر، با ایمان، دادگر، مجاهد، مبارز، شجاع، مهربان، فعال، آگاه و با گذشت.
تعبیر به حد وسط، تعبیرى است که از یکسو مسأله شاهد و گواه بودن امت اسلامى را مشخص مى سازد; زیرا کسانى که در خط میانه قرار دارند مى توانند تمام خطوط انحرافى را در چپ و راست ببینند!
و از سوى دیگر، تعبیرى است که دلیل مطلب نیز در آن نهفته است، و مى گوید: اگر شما گواهان خلق جهان هستید به دلیل همین اعتدال و امت وسط بودنتان است.(1)
اگر آنچه را در معنى «امت وسط» در بالا گفتیم در ملتى جمع باشد، بدون شک، طلایه داران حقند، و شاهدان حقیقت؛ چرا که برنامه هاى آنها میزان و معیارى است براى بازشناسى حق از باطل.
جالب این که در روایات متعددى که از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) براى ما نقل شده مى خوانیم: «نَحْنُ الأُمَّةُ الْوُسْطى وَ نَحْنُ شُهَداءُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ حُجَجُهُ فِی أَرْضِه... نَحْنُ الشُّهَداءُ عَلَى النّاس... إِلَیْنا یَرْجِعُ الْغالِی وَ بِنا یَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ»؛ (مائیم امت میانه، و مائیم گواهان خدا بر خلق، و حجت هاى او در زمین، مائیم گواهان بر مردم،(2) غلوّ کنندگان باید به سوى ما باز گردند و مقصران باید کوتاهى را رها کرده و به ما ملحق شوند).(3)
بدون شک، این روایات، مفهوم وسیع آیه را محدود نمى کند، بلکه بیان مصداق هاى کامل این امت نمونه است، و بیان الگوهائى است که در صف مقدم قرار دارند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.