پاسخ اجمالی:
انتخاب فرستادگان خدا از میان انسان ها به خاطر آن است که: بتوانند سرمشق عملى براى امت ها باشند، چرا که مهمترین و مؤثرترین بخش دعوت انبیاء، دعوت هاى عملى آنهاست. تأسّى به پیامبر(ص) که در آیه 21 سوره «احزاب» آمده، به صورت مطلق ذکر شده، که تأسّى در همه زمینه ها را شامل مى شود. قرآن این اسوه حسنه را مخصوص کسانى مى داند که داراى سه ویژگى هستند، امید به «اللّه» و امید به روز قیامت دارند و خدا را بسیار یاد مى کنند. در حقیقت، ایمان به مبدأ و معاد، انگیزه این حرکت است، و ذکر خداوند تداوم بخش آن.
پاسخ تفصیلی:
مى دانیم انتخاب فرستادگان خدا از میان انسان ها به خاطر آنست که: بتوانند سرمشق عملى براى امت ها باشند، چرا که مهمترین و مؤثرترین بخش تبلیغ و دعوت انبیاء، دعوت هاى عملى آنها است، و به همین دلیل دانشمندان اسلام، معصوم بودن را شرط قطعى مقام نبوت دانسته اند، و یکى از براهین آن، همین است که آنها باید «اسوه ناس» و «قدوه خلق» باشند.
قابل توجه این که: تأسّى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) که در آیه 21 سوره «احزاب» آمده، به صورت مطلق ذکر شده، که تأسّى در همه زمینه ها را شامل مى شود، هر چند شأن نزول آن، جنگ «احزاب» است، و مى دانیم، شأن نزول ها هرگز، مفاهیم آیات را محدود به خود نمى کند.
خداوند مى فرماید: (براى شما در زندگى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و عملکرد او [در میدان احزاب] سرمشق نیکوئى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا، و روز رستاخیز دارند، و خدا را بسیار یاد مى کنند)؛ «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیراً».
بهترین الگو، براى شما نه تنها در این میدان که در تمام زندگى، شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، روحیات عالى او، استقامت و شکیبائى او، هوشیارى و درایت، اخلاص و توجه به خدا، تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختی ها و مشکلات، هر کدام مى تواند الگو و سرمشقى براى همه مسلمین باشد.
این ناخداى بزرگ، به هنگامى که سفینه اش گرفتار سخت ترین طوفان ها مى شود، کمترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمى دهد، او، هم ناخدا است، هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.
همراه دیگر مؤمنان، کلنگ به دست مى گیرد، «خندق» مى کند، با بیل جمع آورى کرده، و با ظرف از خندق بیرون مى برد، براى حفظ روحیه و خونسردى یارانش با آنها مزاح مى کند، و براى گرم کردن دل و جان، آنها را به خواندن اشعار حماسى تشویق مى نماید، مرتباً آنان را به یاد خدا مى اندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ، نوید مى دهد.
از توطئه منافقان بر حذر مى دارد و هوشیارى لازم را به آنها مى دهد.
از آرایش جنگى صحیح، و انتخاب بهترین روش هاى نظامى لحظه اى غافل نمى ماند، و در عین حال از راه هاى مختلف براى ایجاد شکاف در میان صفوف دشمن از پاى نمى نشیند.
آرى، او بهترین مقتدا و اسوه مؤمنان در این میدان و در همه میدان ها است.
«أُسْوَة» (بر وزن عروه) در اصل، به معنى آن حالتى است که انسان به هنگام پیروى از دیگرى به خود مى گیرد، و به تعبیرى دیگر، همان تأسّى کردن و اقتدا نمودن است.
بنابراین، معنى مصدرى دارد، نه معنى وصفى، و جمله «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» مفهومش این است که براى شما در پیامبر(صلى الله علیه وآله) تأسّى و پیروى خوبى است، مى توانید با اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح و در مسیر «صراط مستقیم» قرار گیرید.
جالب این که: قرآن در آیه فوق این اسوه حسنه را مخصوص کسانى مى داند که داراى سه ویژگى هستند، امید به «اللّه» و امید به روز قیامت دارند، و خدا را بسیار یاد مى کنند.
در حقیقت، ایمان به مبدأ و معاد، انگیزه این حرکت است، و ذکر خداوند تداوم بخش آن، زیرا بدون شک، کسى که از چنین ایمانى قلبش سرشار نباشد، قادر به قدم گذاشتن در جاى قدمهاى پیامبر نیست، و در ادامه این راه نیز اگر پیوسته ذکر خدا نکند، و شیاطین را از خود نراند، قادر به ادامه تأسّى و اقتدا نخواهد بود.
این نکته نیز، قابل توجه است که: على(علیه السلام) با آن شهامت و شجاعتش در همه میدان هاى جنگ ـ که یک نمونه زنده آن «غزوه احزاب» است، در سخنى در «نهج البلاغه» مى فرماید: «کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ»؛ (هر گاه آتش جنگ، سخت شعله ور مى شد، ما به رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) پناه مى بردیم و هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود).
در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم:
«صبر و شکیبائى بر حاکمان اسلامى واجب است، چرا که خداوند به پیامبرش دستور مى دهد: شکیبائى کن آن چنان که پیامبران اولوا العزم شکیبائى کردند، و همین معنى را بر دوستان و اهل طاعتش با دستور به تأسّى جستن به پیامبر، واجب فرموده است».(1)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: پیامبر(صلى الله علیه وآله) هنگامى که نماز عشا را مى خواند، آب وضو و مسواکش را بالاى سرش مى گذاشت، و سر آن را مى پوشانید... سپس کیفیت خواندن نماز شب پیامبر(صلى الله علیه وآله) را بیان مى فرماید و در آخر آن مى گوید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ».(2)
و به راستى اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در زندگى ما، اسوه باشد، در ایمان و توکلش، در اخلاص و شجاعتش، در نظم و نظافتش، و در زهد و تقوایش، به کلى برنامه هاى زندگى ما دگرگون خواهد شد، و نور و روشنائى، سراسر زندگى ما را فرا خواهد گرفت.
امروز، بر همه مسلمانان، مخصوصاً جوانان با ایمان و پرجوش، فرض است که سیره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را مو به مو بخوانند، و به خاطر بسپارند، و او را در همه چیز، قدوه و اسوه خود سازند، که مهمترین وسیله سعادت، و کلید فتح و پیروزى همین است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.