پاسخ اجمالی:
موجودات عالم هستی از دو حال خارج نیستند؛ یا وجودشان از خودشان است و یا از دیگرى. اگر خودش منشاء وجودی خودش باشد، واجب الوجود خواهد بود. امّا اگر هستى خود را از دیگرى گرفته باشد، موجود دوم یا وجودش از خودش بوده، یا از دیگری؟ اگر از خودش باشد که به مقصود رسیده ایم، در غیر این صورت، سؤال خود را تکرار مى کنیم، و... . هرگاه ما فوق این سلسله علت و معلول، علّت دیگری وجود نداشته باشد، ادّعاى دانشمندان الهى ثابت مى شود، در غیر این صورت به تسلسل مى انجامد که به شهادت عقل و وجدان باطل است.
پاسخ تفصیلی:
دانشمندان الهى پیشین در بحث هاى مربوط به عقاید و مذاهب (علم کلام) دلیلى براى اثبات وجود آفریدگار جهان (واجب الوجود) ذکر کرده اند که مى توان آن را با حذف زواید و تکمیل نواقص، با بیانى ساده، در چند جمله زیر خلاصه کرد:
1. بدون شک در جهان موجودى هست و اگر در وجود همه چیز شک کنیم، هرگز نمى توانیم وجود خود را انکار کنیم.
2. این موجود(زمین، آسمان و یا لااقل خودمان) که ما آن را بى شک پذیرفته ایم، از دو حال خارج نیست؛ یا وجودش از خود اوست و یا از دیگرى. اگر منشأ هستى او از خود باشد در این صورت، مقصود دانشمندان الهى به طور مسلّم ثابت مى شود، زیرا ما موجودى را یافته ایم که وجود آن از خود او بوده و معلول هیچ علّتى نمى باشد و به این ترتیب سلسله علل و معلولات در وجود آن متوقّف شده و دیگر علّتى، فوق آن وجود ندارد و این مطلب اساس اصول مادّى گرى را بر هم زده و خلاف آن را ثابت مى نماید. وجودى که وجودش از غیر نباشد، بلکه وجود موجودات دیگر از او باشد «واجب الوجود» نامیده مى شود.
امّا اگر هستى خود را از دیگرى گرفته باشد، به ناچار آن دیگرى که به این موجود هستى بخشیده خود نیز موجود است، در این صورت مى پرسیم که آیا وجود این موجود دوم از خودش مى باشد یا آن هم از دیگرى است؟
اگر از خود اوست، پس ادّعاى دانشمندان الهى ثابت شده و اگر وجود آن نیز از دیگرى سرچشمه گرفته، بحث را به آن موجود (سوم) منتقل کرده و سؤال خود را تکرار مى کنیم و همچنین...
هر گاه این سلسله علل و معلولها در جایى متوقّف شده و به جایى برسد که دیگر ما فوق آن علّتى وجود نداشته باشد (وجود آن از خود باشد)، باز ادّعاى دانشمندان الهى ثابت مى شود و اگر رشته هاى علل و معلولات به همین طریق پیش برود و به جاى ثابتى نرسد (علل تا بى نهایت جلو برود) در این صورت مطلب، سر از تسلسل در مى آورد که آن هم به شهادت برهان عقلى و وجدان سالم انسانى باطل است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.