پاسخ اجمالی:
عادات، امور متغیّر و ناپایدارى هستند که داراى اسبابى مانند: اوضاع اقتصادى، وضع جغرافیایى و... مى باشند. این عوامل نه تنها در همه جا یکسان نیستند، بلکه گاهى اختلافات بسیار مهمّى در آنها دیده مى شود. امّا امور فطرى که از سرچشمه پایدار و تغییرناپذیر الهامات روحى و فطرى سر چشمه می گیرد، گذشت زمان و اختلاف ملل، تغییرات اندکی در آن ایجاد می کند. گاهی مسائلى از قبیل محیط، تربیت و تبلیغات فاسد سبب کم رنگ شدن و یا از بین رفتن فطرت می شود، لکن با تغییر عوامل ذکر شده، فطرت اثربخش خواهد بود.
پاسخ تفصیلی:
عادات و رسوم، امور متغیّر و ناپایدارى هستند که داراى اسباب و عوامل مختلفى مانند: اوضاع اقتصادى، وضع جغرافیایى و... مى باشند. روشن است که نه تنها این عوامل و مانند آن در تمام مناطق یکسان نمى باشد، بلکه گاهى اختلافات بسیار مهمّى در آنها دیده مى شود. به عنوان مثال در مناطق شمالى کره زمین، براى محفوظ ماندن از سرما، لباس هاى ضخیم مى پوشند که اگر کسى همان لباس را در مناطق استوایى بپوشد، مورد تمسخر قرار خواهد گرفت و یا غذایى در بین یک ملّت معمول و رایج است، در حالى که ممکن است در جاى دیگر معمول نباشد، و یا اینکه اختلاف تشکیلات سیاسى و سازمانهاى اقتصادى، سبب مى شود که آداب و رسومى، مورد قبول و پسند قومى، واقع گردد که همان عادت در نظر ملّت دیگر، ناپسند و زشت آید.
امّا امور فطرى و غریزى که از سرچشمه پایدار و تغییرناپذیر الهامات روحى و فطرى جوشیده و ساختمان جسمى و روانى در آن تأثیر کامل داشته، گذشت زمان، طول تاریخ، اختلاف ملل و جوامع عالم، کمتر مى تواند آن را تغییر دهد. به عنوان مثال علاقه مادر به فرزند، یک امر فطرى است. همچنین دختر بچّه اى که یک فرزند خیالى و مصنوعى به نام «عروسک» براى خود درست مى کند، به او عشق و علاقه مىورزد، بسان یک فرزند حقیقى او را دوست مى دارد، او را مى بوسد و نوازش مى کند واگر روزى از نظرش دور گردد، در فراقش مى گرید، چیزى جز فطرت نیست.
آیا اکنون گذشت تاریخ و یا عوامل دیگر، مى توانند این حس (فطرت) را در بشر از بین ببرند و آن را دستخوش بازیچه هاى خود قرار دهند؟! احتمال دارد که کسى بگوید تاریخ به ما نشان مى دهد که مردم زمان جاهلیّت ـ که در مملکت حجاز زندگى مى کردند ـ دخترهاى بى گناه خود را با فجیع ترین شکل به قتل مى رساندند و این مسأله با فطرت منافات دارد!
بنابراین مسائلى از قبیل محیط، تربیت و تبلیغات فاسد در پاره اى از مواقع باعث مى شود که اثر فطرت براى مدّتى کم رنگ شده و یا به طور موقّت از بین برود؛ ولى با تغییر عوامل ذکر شده، به زودى آن افکار انحرافى تغییر مى کند و سرانجام، فطرت اثر خود را مى بخشد و حکومت اوّلیّه خود را از ابتدا شروع مى کند. به همین جهت این وضع براى مدّت کوتاهى در سرزمین حجاز باقى بود، و امّا دیرى نپایید و با ظهور اسلام از بین رفت.
بنابراین انحراف از فطرت، همیشه جنبه استثنایى و ناپایدار خواهد داشت.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.