پاسخ اجمالی:
یکى از مهمترین پیامدهاى سقیفه، شکسته شدن حرمت پیامبر(ص) بود. در سقیفه سخنان آن حضرت در نصب علی(ع) به فراموشى سپرده شد و ابّهت حضرت در بین مردم شکسته شد. دستگاه خلافت که با برافروختن آتش تعصّبات قبیله اى، توانسته بود جایگاهی به چنگ آورد، براى حفظ آن به خانه وحى و رسالت یورش بردند. پر واضح است که این حرمت شکنى ها، از سوى کسانى که سال ها محضر پیامبر(ص) را درک کرده بودند، مى توانست تا چه میزان مورد سوء استفاده فرصت طلبانى چون بنى امیّه قرار گیرد، و نتایج شومى را براى آیندگان به بار آورد.
پاسخ تفصیلی:
یکى از مهمترین پیامدهاى سقیفه، شکسته شدن حرمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود. در سقیفه سخنان صریح پیامبر(صلى الله علیه وآله) در نصب على(علیه السلام) براى خلافت و رهبرى امّت به فراموشى سپرده شد و ابّهت حضرت در میان امّت شکسته شد.
طبیعى بود که اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان راستین زیر بار این خواسته ناروا نروند و در نتیجه با مقاومت دستگاه خلافت مواجه شوند که این خود به شکسته شدن بیشتر حرمت خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) دامن مى زد و آن را در میان امّت رسمیّت مى بخشید.
دستگاه خلافت که جایگاه خویش را با برافروختن آتش تعصّب قبیله اى به چنگ آورده بود، براى حفظ آن جایگاه تا بدانجا پیش رفت که به خانه وحى و رسالت یورش برد. چیزى که تا چند صباح قبل از آن، حتّى به مخیّله هیچ مسلمانى خطور نمى کرد.
مى دانیم که پس از داستان سقیفه تعدادى از بزرگان اسلام از بیعت با ابوبکر امتناع کرده بودند. آنان که افرادى چون زبیر، عبّاس بن عبدالمطلّب، عتبة بن ابولهب، سلمان فارسى، ابوذر غفارى، عمّار بن یاسر، مقداد بن اسود، براء بن عازب و ابىّ بن کعب در جمع آنان دیده مى شدند همگى در منزل حضرت فاطمه(علیها السلام) جمع شده بودند.
«ابن عبد ربّه» دانشمند معروف اهل سنّت نقل مى کند: «ابوبکر، عمر را فرستاد و به او گفت: اگر آنان از بیعت امتناع کردند با آنان بجنگ! وى با مشعلى از آتش به خانه حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) آمد تا آن را بسوزاند. فاطمه(علیها السلام) جلو آمد و گفت: اى زاده خطّاب! آیا آمدى تا خانه ما را بسوزانى؟ گفت: آرى. مگر آن که چون بقیّه امّت با ابوبکر بیعت کنید!».(1)
همچنین در تاریخ طبرى آمده است: «عمر بن خطاب به منزل على(علیه السلام) آمد، در حالى که طلحه و زبیر و مردانى از مهاجرین در آنجا گردآمده بودند. آنگاه به آنان گفت: به خدا سوگند! خانه را بر سرتان بسوزانم یا این که براى بیعت کردن از آن خارج شوید».(2)
«بلاذرى» نیز در «انساب الاشراف» نقل مى کند: حضرت زهرا(علیها السلام) رو به عمر بن خطّاب کرد و فرمود:
«یَابْنَ الْخَطّابِ! أَتُراکَ مُحْرِقاً عَلَىَّ بابِی؟ قالَ: نَعَمْ وَ ذلِکَ أَقْوى فِیما جاءَ بِهِ أَبُوکِ»؛ (اى فرزند خطّاب! آیا مى خواهى در خانه مرا آتش بزنى؟ پاسخ داد: آرى. (مصلحت) این کار براى آنچه پدرت آورده مهم تر است).(3)
دامنه این هتک حرمت ها که ریشه در سقیفه داشت تا بدانجا کشیده شد، که وقتى امیرمؤمنان(علیه السلام) را براى بیعت نزد ابوبکر آورده بودند، آن حضرت فرمود: اگر بیعت نکنم شما چه مى کنید؟ گفتند: به آن خدایى که جز او معبودى نیست، سرت را از بدنت جدا خواهیم کرد!(4)
پر واضح بود که این حرمت شکنى ها، آن هم از سوى کسانى که سال ها محضر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را مستقیماً درک کرده، و از این جهت براى خویش وجهه و اعتبارى کسب نموده بودند، مى توانست تا چه میزان مورد سوء استفاده فرصت طلبانى چون «بنى امیّه» قرار گیرد، و آینده اسلام را در کابوس حوادث دردناکى فرو برد و نتایج شومى را براى آیندگان به بار آورد.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.