پاسخ اجمالی:
امام حسین(ع) به سبب اصالت خانوادگى، عظمت روحى و محبوبیّتش نزد رسول خدا(ص)، مورد محبّت و احترام خاصّ همه مسلمین قرار داشت. لکن در زمان معاویه و سپس یزید، بى حرمتى ها از سوى معاویه و عمّالش به ساحت مقدّس امیرمؤمنان(ع) و فرزندان آن حضرت آغاز شد. ترویج سبّ و لعن آنان به صورت علنى، زمینه ساز تعرض و بی حرمتی و فاجعه کربلا گردید و محبوب رسول خدا(ص) غریبانه به شهادت رسید و بانوان حرمش به اسارت رفتند.
پاسخ تفصیلی:
امام حسین(علیه السلام) به سبب آنچه که از اصالت خانوادگى، عظمت روحى و محبوبیّتش نزد رسول خدا، برخوردار بود، مورد محبّت و احترام خاصّ همه اقشار مسلمین قرار داشت; به عنوان نمونه:
1. روزى ابن عبّاس (صحابى جلیل القدر) زمام مرکب حسن و حسین(علیهما السلام) را گرفته و با آنان همراه شده بود. شخصى معترضانه به وى گفت: آیا تو ـ با آن که سنّت از این دو جوان بیشتر است(1) ـ زمام مرکب آنان را مى گیرى؟
ابن عباس در پاسخ گفت: (این دو تن، فرزندان رسول خدا هستند; و این کار مایه افتخار و سعادت من است)؛ «إِنَّ هذَیْنِ إِبْنا رَسُولِ اللهِ،أَوَ لَیْسَ مِنْ سَعادَتِی أَنْ آخُذَ بِرِکابَیْهِما».(2)
2. ماجراى دوم از ابوهریره است که روزى مشاهده کرد، حسین(علیه السلام) به سبب خستگى در راهى نشسته، نزدیک آمد و با گوشه لباسش خاک از قدم هاى مبارک آن حضرت پاک کرد. وقتى که امام(علیه السلام) پرسید: چرا چنین مى کنى؟ پاسخ داد:
«دَعْنِی! فَوَاللهِ لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مِنْکَ ما أَعْلَمُ لَحَمَلُوکَ عَلى رِقابِهِمْ»; (با من کارى نداشته باش! به خدا سوگند! اگر آنچه که من از (عظمت و منزلت) تو مى دانم، مردم آگاه بودند، تو را بر شانه هاى خویش سوار مى کردند!).(3)
3. هنگامى که مسلمانان امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) را در مسیر حج پیاده مى دیدند، همگى به احترام، از مرکب هاى خود پیاده مى شدند وپیاده راه مى پیمودند، تا آنجا که آن بزرگواران براى این که مسلمانان به زحمت نیفتند، مسیر خویش را از جمعیّت جدا مى کردند، تا مسلمین بتوانند سوار بر مرکب هاى خویش شوند.(4)
هنگامى که به طواف خانه خدا مى رفتند، به سبب ازدحام مردم جهت زیارت و تبرّک جستن به آن دو وجود مقدّس، تحت فشار شدید قرار مى گرفتند.(5)
امام حسین(علیه السلام) چه در عصر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و چه پس از آن حضرت، تا زمان خلافت معاویه همواره مورد احترام مسلمانان و خلفا قرار داشت، چرا که وى علاوه بر امتیازات انسانى و عظمت روحى و معنوى و کرامت و بزرگوارى، فرزند رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و مورد محبت فوق العاده او بود، ولى در زمان معاویه و سپس یزید وضع دگرگون شد. هرچند ما معتقدیم ریشه هاى جریان خونین کربلا را باید از «سقیفه» پى جویى کرد که در جاى خود بازگو خواهد شد، امّا تردیدى نیست که عصر معاویه و پس از آن، زمان حکومت یزید، با دوران پیش از آنان تفاوت بسیار داشت و اگر تا قبل از زمامدارى معاویه، ماجراى شهادت مظلومانه امام حسین(علیه السلام) و اسارت خاندانش براى مردم بازگو مى شد، کسى آن را باور نمى کرد.
آرى کسى باور نمى کرد که محبوب قلب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و جگرگوشه صدّیقه کبرا(علیها السلام) توسّط گروهى که خود را مسلمان و از امّت محمّد(صلى الله علیه وآله) مى خواندند، مورد تعرّض و بى حرمتى قرار گیرد، چه رسد به این که غریبانه، مظلومانه و لب تشنه در سرزمین نینوا به شهادت برسد و فرزندان و بانوان حرمش به اسارت روند.
با شروع حکومت اموى، بى حرمتى ها از سوى معاویه و عمّالش نسبت به ساحت مقدّس امیرمؤمنان(علیه السلام) و فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) و ترویج سبّ و لعن آنان به صورت علنى آغاز شد و زمینه هاى فاجعه خونین کربلا به گونه اى شتابان فراهم گردید و آن حسین عزیزى که این همه مورد محبّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و مسلمین بود، حتّى مأوایى در تمام آن سرزمین پهناور اسلامى نداشت.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.