پاسخ اجمالی:
«مسیلمه» انسانی سبک مغز بود، که در صدد معارضه با قرآن برآمد. عبارات مضحکی که از او نقل شده، نشان می دهد که او بی توجه به محتوای سخنانش، تنها به دنبال سجع در کلمات بوده است.
پاسخ تفصیلی:
سخنانى كه از او به عنوان معارضه با قرآن نقل شده نشان مى دهد كه او مردى سبك مغز بود، و بى آنكه به محتواى سخن بينديشد به دنبال سجع در كلمات بود.
از جمله عبارات مضحكى كه از وى در اين زمينه نقل شده و به اصطلاح تقليد از قرآن است، اين كلمات است:
«و المبذّرات بذراً، و الحاصداتِ حَصْداً، و الذّارياتِ قَمْحاً، و الطّاحناتِ طَحْناً، و العاجِناتِ عَجناً، وَ الخابِزاتِ خَبْزاً، و الثّارِداتِ ثِرداً، وَ اللاّقِماتِ لَقْماً، اِهالة وسِمناً»(1)؛ (قسم به دهقانان و كشاورزان! قسم به دروكنندگان! قسم به جدا كنندگان گندم از كاه! قسم به خمير كنندگان! قسم به نان پزندگان! قسم به تريد كنندگان و قسم به لقمه بردارن با چربى و روغن)!
گويى مى خواسته است با اين جمله هاى مضحك به مقابله آيات سوره عاديات يا ذاريات برود، قرآن مى گويد:
«وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحاً * فَالْمُورِيَاتِ قَدْحاً * فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحاً * فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً * فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً * إِنَّ الاِْنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ...»؛ (سوگند به اسبان دونده [مجاهدان] در حالى كه نفس زنان به پيش مى تاختند، * و سوگند به افروزندگان جرقه آتش در برخورد سمهايشان [با سنگ هاى بيابان]، * و سوگند به هجوم آوران در سپيده دم، * كه گرد و غبار به هر سو پراكندند، * و [ناگهان] در ميان جمع [دشمن] ظاهر شدند، * كه انسان در برابر نعمت هاى پروردگارش بسيار ناسپاس و بخيل است).
ببين تفاوت ره از كجا تا كجا است!
در عبارت ديگرى از او نقل مى كنند كه اين گونه آيات را بر خود نازل كرده است!: «يا ضِفْدِعُ بِنْتَ ضِفْدِ عَيْنِ، نقّى ما تَنَقّينَ اَعْلاكَ فِى الماءِ وَ اَسفَلكَ فِى الطّينِ لا الماءَ تُكَدِّرينَ وَ لا الشّارِبَ تَمنَعينَ»؛ (اى قوباغه ماده، اى دختر قورباغه! آنچه مى خواهى صدا كن! نيمى از بالاى بدنت در آب و نيم پايين آن در گِل است! نه آب را گِل آلود مى كنى، و نه كسى را از نوشيدن آب جلوگيرى مى نمايى).(2)
ساير سخنان و به اصطلاح آيات ديگرى كه از او نقل شده نيز همين گونه است؛ بلكه بعضى بدتر و بعضى حتى ركيك تر است كه صرف نظر كردن از ذكر آنها اولى است.
از عباراتى كه از وى نقل شده به خوبى استفاده مى شود كه او تنها به سجع عبارات اهميت مى داد، و مسجع بودن را كافى مى دانست.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.