پاسخ اجمالی:
بی شك خدا مالك تمام عالم هستى است؛ و گذشته از آيات قرآن مجيد، عقل نيز گواه بر اين معنا است. چرا كه انحصار واجب الوجود در ذات پاك او و نياز همه موجودات به آن ذات مقدّس براى اثبات اين مفهوم كافى مى باشد. ولى اين معنا هرگز منافات با مالكيّت حقوقى و قانونى افراد انسان در محدوده اى كه خداوند اجازه داده، ندارد. همان قرآنى كه نسبت به مالكيّت خداوند بر تمام جهان هستى تأكيد دارد؛ آيات ارث و خمس و زكات و تجارت را نيز در برگرفته، و اموال مشروعى را كه در اختيار مالكان خصوصى است به رسميّت مى شناسد.
پاسخ تفصیلی:
بدون شك خدا مالك تمام عالم هستى است؛ و گذشته از آيات فراوان قرآن مجيد، دليل عقل نيز گواه بر اين معنا است. چرا كه انحصار واجب الوجود در ذات پاك او و نياز همه موجودات به آن ذات مقدّس براى اثبات اين مفهوم كافى مى باشد.
ولى اين معنا هرگز منافات با مالكيّت حقوقى و قانونى افراد انسان در محدوده اى كه خداوند اجازه داده، ندارد؛ و اين كه بعضى مسأله خدا مالكى را بهانه اى براى نفى هرگونه مالكيّت خصوصى قرار داده اند سوء استفاده اى بيش نيست؛ و عجيب اين كه گاه آن را به عنوان يك فقه اسلامى نيز مطرح مى كنند و در واقع به سوسياليسم يا كمونيسم آب و رنگ اسلامى مى دهند. روشن تر بگوئيم: همان قرآنى كه نسبت به مالكيّت خداوند بر تمام پهنه جهان هستى تأكيد دارد؛ آيات ارث و خمس و زكات و تجارت را نيز در برگرفته، و اموال مشروعى را كه در اختيار مالكان خصوصى است به رسميّت مى شناسد.
در چهارده آيه قرآن تعبير به «اَمْوالَكُمْ»؛ (اموال شما) شده است، و در سى و يك آيه تعبير به «اَمْوالَهُم»؛ (اموال آنها) و در بسيارى از اين آيات دستوراتى به مسلمانان در زمينه اموالشان داده شده است. اگر مفهوم خدا مالكى نفى مالكيّت انسان ها بود؛ تعبيراتى كه در اين چهل و پنج آيه آمده ـ و در آيات زياد ديگرى از قرآن مجيد نيز هست ـ چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟
قرآن در يك جا مى فرمايد: اموال يتيمان را نخوريد.(1)
در جاى ديگر مى فرمايد: كسانى كه مال خود را در راه خدا انفاق مى كنند داراى چنين پاداشى هستند.(2)
درباره رباخواران مى فرمايد: اگر رباخوارى را ترك كنيد مالك سرمايه هاى اصلى خود خواهيد بود.(3)
يا مى فرمايد: اموال يتيمان را بعد از آن كه به رشد رسيدند به آنها بدهيد.(4)
و تعبيرات ديگرى از اين قبيل كه همه اشاره به اين نوع از مالكيّت است.
البتّه در اسلام انواع ديگرى از مالكيّت مانند: مالكيّت عمومى و مالكيّت دولت در كنار مالكيّت خصوصى وجود دارد؛ كه به آنها نيز در قرآن مجيد اشاره شده است، ولى هيچ يك از آنها ربطى به مسأله خدا مالكى ندارد.
كوتاه سخن اين كه: توحيد مالكيّت هرگز مانع از آن نيست كه فرد فرد انسان ها يا قشر خاصّى از جامعه يا كل جامعه از طريق مشروع مالك اشيايى گردند؛ منتهى اين امر شرائط و اسبابى دارد كه در كتب فقه اسلامى به طور مبسوط آمده است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.