پاسخ اجمالی:
در دیدگاه آنان لازمه وحدانیت، تنزیه مطلق الهى، نفى مضاعف است. یعنى خداوند نه به وجود توصیف مى شود نه به لاوجود یا عدم. او نه حىّ، نه لاحىّ، نه عالم است نه لاعالم، نه موصوف است نه لاموصوف. خدا بالاتر از آن است که به چیزى توصیف شود. او بالاتر از اسم و رسم و صفت است. حتى لفظ الله بر خدا جایز نیست. توحید به این است که الوهیت را از ما سواى او سلب کنیم و تنزیه او به این است که اسماء و صفات را از او دور کنیم. ولى به ناچار با الفاظى از او یاد مى کنیم.
پاسخ تفصیلی:
در دیدگاه آنان لازمه وحدانیت، تعالى و تنزیه مطلق الهى، نفى مضاعف است. یعنى خداوند نه به وجود توصیف مى شود نه به لاوجود یا عدم. او نه حىّ، نه لاحىّ، نه عالم است نه لاعالم، نه موصوف است نه لاموصوف. خدا بالاتر از آن است که به چیزى توصیف شود. او بالاتر از اسم و رسم و صفت است. خدا بالاتر از وحدت و کثرت است. خداوند فوق متضادات (مثل وحدت و کثرت، وجود و عدم، علم و جهل، قدرت و عدم قدرت و امثال آن) است. متضادات، اوصاف عالم خلق است و خداوند شبیه خلق نیست. حتى لفظ الله بر خدا جایز نیست. توحید به این است که الوهیت را از ما سواى او سلب کنیم و تنزیه او به این است که اسماء و صفات را از او دور کنیم. ولى به ناچار با الفاظى از او یاد مى کنیم.
در نگاه اسماعیلیه تمام صفات و اسمایى که انسان ها براى خداوند به کار مى برند، صفات عقل اول است. عقل اول همان «الله» قرآن است. زیرا یا از وَلَهَ (حیرت) گرفته شده و یا از الهانیّت (شوق) و در عقل اول هم شوق است و هم حیرت. خداوند بى حرکت است و بسنده به خود، به هیچ چیز شوق ندارد و در حیرت هیچ مسئله اى قرار نگرفته است. او سکون محض است. عقل اول وحدت محض، ازلى، ابدى، حىّ، قادر، علیم و حکیم قرآن است. اگر عقل اول الوهیت را از خود نفى نکرده بود، هیچ کس به معرفت خداوند راه نمى یافت. احدیت و واحدیت صفت عقل اول است. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.