پاسخ اجمالی:
حادثه عاشورا در كوتاه مدت، ضربت خرد كننده اى بر نهضت شيعه وارد ساخت، و با انعكاس خبر اين حادثه در سراسر كشور اسلامى آن روز، بويژه در عراق و حجاز، وحشت شديدى بر محافل شيعه حكم فرما گشت. اين وحشت با بروز «فاجعه حره» و سركوب شديد و بي رحمانه نهضت مردم مدينه توسط نيروهاى يزيد شدت يافت و اختناق شديدى در منطقه نفوذ خاندان پيامبر، به ويژه مدينه و كوفه حاكم شد. مسعودى»، مورخ نامدار، تصريح مى كند كه:«على بن الحسين، امامت را به صورت مخفى و با تقيه شديد و در زمانى دشوار عهده دار گرديد».
پاسخ تفصیلی:
امام سجاد(علیه السلام) در دوره: نوميدى از پيروزى حركت مسلحانه؛ كوشش سازنده به اميد ايجاد حكومت اسلامى توسط خاندان پيامبر در دراز مدت؛ زمينه سازى براى رسيدن به اين هدف از رهگذر كار فرهنگى و تربيت نيروى انسانى متناسب؛ تبيين تفكر اصيل اسلامى و نشان دادن بدعت ها و تحريف ها زندگی می کردند. توضيح اينكه حادثه دل خراش عاشورا(در كوتاه مدت) ضربت خرد كننده اى بر نهضت شيعه وارد ساخت، و با انعكاس خبر اين حادثه در سراسر كشور اسلامى آن روز، بويژه در عراق و حجاز، رعب و وحشت شديدى بر محافل شيعه حكم فرما گشت، زيرا مسلم شد كه يزيد كه آماده است تا حد كشتن فرزند پيامبر (كه در همه جهان اسلام به عظمت و اعتبار و قداست شناخته شده بود) و اسير كردن زنان و فرزندان او حكومت خود را استحكام بخشد، در راه تثبيت پايه هاى حكومت خويش از هيچ جنايتى دريغ نمى كند.(1) اين رعب و وحشت، كه آثارش در كوفه و مدينه نمايان گرديده بود، با بروز «فاجعه حره» و سركوب شديد و بي رحمانه نهضت مردم مدينه توسط نيروهاى يزيد(ذيحجه سال 63 ه.ق) شدت يافت و اختناق شديدى در منطقه نفوذ خاندان پيامبر به ويژه مدينه در حجاز و كوفه در عراق، حاكم شد و شيعيان و پيروان امامان، كه دشمنان بنى اميه به شمار مى آمدند، دست خوش ضعف و سستى گرديدند و تشكل و انسجامشان از هم پاشيد. امام سجاد با اشاره به اين وضع ناگوار مى فرمود:«در تمام مكه و مدينه بيست نفر نيستند كه ما را دوست بدارند».(2)
«مسعودى»، مورخ نامدار، تصريح مى كند كه:«على بن الحسين، امامت را به صورت مخفى و با تقيه شديد و در زمانى دشوار عهده دار گرديد».(3)
امام صادق(علیه السلام) در ترسيم اين وضع تلخ و اندوهبار مى فرمود:«مردم پس از(شهادت) حسين بن على(علیه السلام) بر گشتند (از اطراف خاندان پيامبر پراكنده شدند) جز سه نفر:«ابو خالد كابلى، يحيى بن ام الطويل، و جبير بن مطعم».(4) سپس افرادى به آنان پيوستند و تعدادشان افزون گشت.«يحيى بن ام الطويل» به مسجد پيامبر در مدينه مى رفت و خطاب به مردم مى گفت: «ما مخالف و منكر شما(و راه و آيين شما) هستيم و ميان ما و شما دشمنى و خشم و كينه آشكار و هميشگى هست...».(5)
نا گفته پيدا است كه اينگونه موضعگيرى صريح و آشكار در آن شرائط، تنها از معدود افراد جان بر كفى همچون«يحى بن ام الطويل» ساخته بود كه خود را براى تمام عواقب خطرناك آن آماده كرده بودند، به همين دليل«حجاج بن يوسف» به جرم دوستى و پيروى يحيى از امير مؤمنان - عليهالسلام - دستها و پاهاى او را قطع كرد و وى را به شهادت رسانيد.(6)
«فضل بن شاذان»، يكى از برجستهترين دانشمندان و محدثان شيعه در اواسط قرن سوم هجرى و از شاگردان امام جواد و امام هادى و امام عسكرى(علیهم السلام) مىگويد: در آغاز امامت على بن الحسين(علیه السلام) جز پنج نفر پيرو او نبودند:«سعيد بن جبير، سعيد بن مسيب، محمد بن جبير بن مطعم، يحيى بن ام الطويل و ابو خالد كابلى».(7) دوران امامت حضرت سجاد، مصادف با يكى از سياهترين ادوار حكومت در تاريخ اسلام بود. گر چه پيش از آن حضرت نيز حكومت اسلامى دستخوش انحراف گشته به يك حكومت استبدادى و خود كامه تبديل شده بود، اما زمان امام چهارم، اين تفاوت را با ادوار سابق داشت كه سردمداران حكومت در اين زمان، به صورت آشكار و بدون هيچ گونه پرده پوشى، به مقدسات اسلامى دهن كجى مى كردند، و آشكارا اصول اسلامى را زير پا مى گذاشتند و هيچ كس هم جرأت كوچكترين اعتراض را نداشت. بيشترين دوران امامت حضرت سجاد(علیه السلام) مصادف بود با دوران خلافت عبدالملك بن مروان كه مدت بيست و يك سال طول كشيد.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.