پاسخ اجمالی:
به سبب أعمال غیر عادى الحاکم بأمرالله، عده اى از داعیانِ افراطی دربار ادعا کردند که روح الهى در خلیفه حلول کرده است. محمد بن اسماعیل درزى گوی سبقت را از دیگران ربود. حمزه بن على بن احمد که رهبرى نهضت را به عهده داشت رسائل متعددی در تأیید دیدگاه خود نوشت و برخى از داعیان را براى تبلیغ عقاید خود به اطراف فرستاد. حمید الدین کرمانی از طرف دستگاه خلافت با آنها به مناظره پرداخت و رسائلی را علیه آنها منتشر کرد و باعث کمرنگ شدن دیدگاه هاى دروزیان در بین مردم شد.
پاسخ تفصیلی:
به سبب أعمال غیر عادى و دستورالعمل هاى عجیب و زهد ورزى الحاکم بأمرالله، عده اى از داعیانِ دربار، اندیشه هاى افراطى خویش را درباره الحاکم بأمرالله مطرح ساختند. در سال 408 هـ، سه سال قبل از ناپدید شدن خلیفه فاطمى، حسن بن حیدرة الأخرم ادعا کرد که روح الهى در خلیفه حلول کرده است. این دیدگاه در بین داعیان دربار پیچیده و طرفدارانى یافت، ولى داعیان بزرگ قاطعانه به مخالفت برخاسته و وى را به قتل رساندند. بعد از قتل اخرم، حمزه بن على بن احمد رهبرى نهضت را به عهده گرفته و شروع به تبلیغ کیش جدید کرد. داعى دیگرى که گوى سبقت را در این زمینه از حمزه بن على ربود، محمد بن اسماعیل درزى بود. او در مسجد قاهره از الوهیت حاکم سخن گفت و باعث شورش مردم علیه خود شد و حاکم وى را طرد کرد. قاضى القضات فاطمى دستور قتل عام پیروان درزى را صادر کرد. درزى خود با حمایت حاکم به شام گریخت و دیگر وى را نیافتند. حمزه مورد عفو حاکم قرار گرفت و این عفو باعث شد که به اندیشه خود صورت کلامى منظمى ببخشد و رسائل متعددى همچون الغایة و النصیحة، الرضا و التسلیم و الصحبة الکائنة در تایید دیدگاه خود بنویسد. او برخى از داعیان را براى تبلیغ عقاید خود به اطراف فرستاد. این فعالیتها باعث شد که دستگاه خلافت به فکر چاره بیفتد و حمیدالدین کرمانى، متفکر بزرگ اسماعیلیه را که در عراق و ایران به دعوت و تبلیغ مشغول بود، به قاهره فراخواند. او در مصر به مناظره و مباحثه با دروزیان پرداخت و کتاب هاى متعددى در این زمینه نوشت. او در رسائل مختلف خود در ردّ دیدگاههاى حسن بن حیدره بیان مى دارد که حاکم، امام برحق است، ولى هیچ گاه خدا نیست و هر کس این اندیشه را داشته باشد کافر است. زحمات کرمانى باعث کمرنگ شدن دیدگاه هاى دروزیان در بین مردم شد، ولى نتوانست آن را از بین ببرد. رهبران دروزى با مرگ الحاکم بأمرالله اختفا گزیده و فعالیت خود را در شام از سر گرفتند و توانستند در آنجا پیروانى بیابند. در شام فردى به نام المقتنى راه داعیان دروزى را ادامه داد و رسائل گوناگونى در تایید الوهیت حاکم نوشت. بعد از المقتنى - که سال مرگش مشخص نیست - فعالیتى از فرقه دروزیان در راه تبلیغ دین شان دیده نشد و اطلاعاتى در این زمینه نداریم. در جنگ هاى صلیبى، مسیحیان در شام با آنها برخورد داشته و گزارش هایى از آنها داده اند. بعد از جنگ هاى صلیبى، دروزیان تحت سلطه ممالیک و امپراطورى عثمانى بودند و جنگ و جدال هایى بین آنها بوده است. دروزیان شام در وادى تیم در یک جامعه بسته به زندگى خود ادامه داده و خانواده هاى آل ارسلان، آل بحتر، آل علم الدین و آل جنبلاط از خانواده هاى معروف آنها هستند. آل جنبلاط امروزه پیشوایى خاندان هاى دروزى را به عهده دارد. شیخ مرسل نصر یکى از بزرگان عصر حاضر دروزیان است که فرقه خود را موحدان نامیده و نامیدن پیروان این مذهب را به نام دروزى، توهینى به طرفداران این فرقه مى داند. وى دروزیان را موحد دانسته که خداى واحد را پرستش کرده و مباحث حلول لاهوت در ناسوت را تاویل مى نمایند که مورد سوء برداشت واقع شده است. علامه سید محمد حسین فضل الله نیز از آنان حمایت کرده و آنان را جزء مسلمانان قلمداد مى نماید. دکتر مصطفى رافعى، محمد احمد خطیب، محمد على زعبى نگاه مثبتى به دروزیان دارند. شیخ الازهر نیز در سال 1379 هجرى فتوا به مسلمان بودن دروزیان داد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.