پاسخ اجمالی:
عباسیان نسبت به کوچکترین فعالیت امام صادق(ع) حساس بودند. لذا امام(ع) سیاست تقیّه را پیش گرفت و می فرمود: امام بر حق لازم نیست بدون مقدمه و نبود شرایط، قیام کند. این سیاست عده اى از پیروانش را راضى نکرد و ناراضیان، اسماعیل، فرزند ارشد امام را با خود همراه ساختند. به این امید که اسماعیل پس از پدرش رهبر شیعیان خواهد شد اما مرگ زود هنگام اسماعیل تمام برنامه های آنان را بهم ریخت لذا مرگ وى را نپذیرفتنه و گفتند او همان مهدى موعود و امام قائم است. این گروه به اسماعیلیه معروف شدند.
پاسخ تفصیلی:
با روى کار آمدن عباسیان در سال 132 هجرى بین علویان و عباسیان درگیرى شدیدى به وجود آمد. عباسیان از ادعاهاى علویان براى جانشینى على(علیه السلام) به عنوان خلیفه برحق، آگاه بودند. در نتیجه، فشار عباسیان بر علویان به مراتب شدیدتر از امویان گردید. از دیدگاه علویان تصدى خلافت توسط عباسیان به معنى غصب دوباره حقوق سیاسى ائمه بود. بنابراین عباسیان فعالیت هاى امام صادق(علیه السلام) و پیروانش را تحت نظر گرفته و نسبت به کوچکترین فعالیت حساس بودند. از این رو امام صادق(علیه السلام) سیاست تقیّه را نسبت به عباسیان پیش گرفت. امام صادق(علیه السلام) بر این نکته پافشارى مى کرد که: امام برحق لازم نیست بدون مقدمه و نبود شرایط لازم، قیام کند. او باید رهبرى معنوى خود را داشته باشد، تا شرایط لازم در جامعه براى احقاق حقوق سیاسى امام به وجود آید. سیاست تقیّه امام صادق(علیه السلام) عده اى از پیروانش را راضى نکرد و ناراضیان باعث انشقاق هاى بسیارى در امامیّه گردیدند. تحریک کنندگان اصلى، جریانهاى سیاسى غلات بودند و باعث دردسرهاى فراوانى براى امام صادق شدند. مهمترین فرد در این زمینه ابوالخطاب بود. او با رفت و آمد به درون منزل امام صادق(علیه السلام) و ارائه نظرات سیاسى و انقلابىِ خود توانست اسماعیل، فرزند ارشد امام را با این سیاست ها همراه سازد. از این رو ابوالخطاب امیدوار بود تا تحت نام اسماعیل به افکار انقلابى خود وجهه شرعى دهد. اما طغیان ابوالخطاب و مرگ وى، هواداران جنگ مسلحانه و حرکت هاى انقلابى را دچار تشتت و عدم رهبرى قاهر نمود. بنابراین بعد از مرگ ابوالخطاب، پیروان وى احساس کردند که مى توانند حول محور اسماعیل جمع شده و او را به عنوان رهبر خود تلقى کردند. در این دوره، تندروان شیعه که معتقد به قیام و انقلاب بودند، احساس کردند که بهترین موقعیت براى این کار فراهم شده است؛ زیرا اسماعیل فرزند ارشد امام صادق(علیه السلام) است و به احتمال بسیار قوى پس از پدرش رهبر شیعیان خواهد شد. بنابراین طرح جانشینى اسماعیل در دستور کار غلات قرار گرفت و تبلیغات جانشینى اسماعیل شروع شد اما مرگ زود هنگام اسماعیل تمام برنامه های آنان را بهم ریخت. با تمام تمهیداتى که امام صادق(علیه السلام) در مرگ اسماعیل اندیشید و با شهودى که گرفت، باز هم عده اى مرگ وى را نپذیرفتند. این افراد که از قبل با سیاست تقیّه امام صادق(علیه السلام) مخالف بوده و درصدد شرعى ساختن فعالیت هاى خویش بودند، این فرصت ویژه را از دست نداده و گفتند که اسماعیل نمرده و نخواهد مرد. او همان مهدى موعود و امام قائم است. و در همین زمان بود که اسماعیلیه پدید آمد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.