پاسخ اجمالی:
بسیاری از مورخان نوشته اند که پیامبر(ص) در حیات خود فدک را به فاطمه(س) بخشید. و بسیارى از مفسّران نیز در ذیل آیه 16 سوره اسراء، نقل کرده اند: چون این آیه نازل شد رسول خدا(ص) فاطمه را طلبید و فدک را به او بخشید. شاهد دیگر بر این مدعا گفتار على(ع) است که مى فرماید: «تنها از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، فدک در دست ما بود، ولى گروهى بر آن بخل ورزیدند، در حالى که گروه دیگرى سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند، و بهترین داور و حاکم خداست».
پاسخ تفصیلی:
بسیاری از مورخان نوشته اند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حیات خود فدک را به بانوی اسلام فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بخشید. گواه روشن این بخشش این است که بسیارى از مفسّران از جمله مفسّر معروف جلال الدین سیوطى از علماى معروف اهل سنّت در تفسیر «درّ المنثور» در ذیل آیه 16 سوره اسراء، از ابوسعید خدرى نقل کرده که: چون این آیه نازل شد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فاطمه را طلبید و فدک را به او بخشید، عبارت حدیث چنین است:
«لَمّا نَزَلَ قَوْلُهُ تَعالى «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» اَعْطى رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) فاطِمَةَ فَدکاً»؛ (هنگامى که سخن خداى متعال نازل شد که: «اى پیامبر! حق خویشاوندان نزدیک را بپرداز»، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به فاطمه(علیها السلام) فدک را بخشید).
در ذیل همان آیه روایت دیگرى از ابن عباس به همین مضمون نقل شده است.(1)
شاهد زنده دیگر بر این مدعا گفتار امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نهج البلاغه درباره فدک است که مى فرماید:
«بَلى کانَتْ فِی اَیْدینا فَدَک مِنْ کُلِّ ما اَظَلَّتْهُ السَّماءُ، فَشَحَّتْ عَلَیْها نُفُوسُ قَوْم، وَسَخَتْ عَنْها نُفُوسُ قَوْم آخَرِینَ، وَ نِعْمَ الْحَکَمُ اللهُ»؛ (آرى، تنها از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، فدک در دست ما بود، ولى گروهى بر آن بخل ورزیدند، در حالى که گروه دیگرى سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند، و بهترین داور و حاکم خداست).
این سخن به خوبى نشان مى دهد که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) فدک در اختیار امیرمؤمنان على(علیه السلام) و فاطمه زهرا(علیها السلام) بود، ولى بعداً گروهى از بخیلان حاکم، چشم به آن دوختند و على(علیه السلام) و همسرش بانوى اسلام به ناچار از آن چشم پوشیدند و مسلّماً این چشم پوشى با رضایت خاطر صورت نگرفت؛ چرا که در این صورت خدا را به داورى طلبیدن و «نِعْمَ الْحَکَمُ اللهُ» گفتن معنا ندارد.
از علماى بزرگ شیعه نیز گروه زیادى روایات مربوط به این قسمت را در کتب معتبر خود آورده اند که از میان آنها علماى زیر را مى توان نام برد:
مرحوم کلینى در «کافى»، و مرحوم صدوق، و مرحوم محمّد بن مسعود عیاشى در تفسیر خود، و على بن عیسى اربلى در «کشف الغمه»، و گروه فراوان دیگر در کتب تفسیر و تاریخ و حدیث، که ذکر همه آنها بسیار به طول مى انجامد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.