پاسخ اجمالی:
قانون علّت و معلول همان رابطه وجودى ميان دو چيز است، به طورى كه يكى وابسته به ديگرى باشد. قانون عليّت، اوّلين مسأله اى است كه فكر بشر را به خود مشغول ساخته و او را به انديشه براى كشف معمّاهاى هستى وادار كرده است. اگر ذهن انسان قانون علّيّت را نپذيرفته بود هرگز مفهوم «چرا»، در ذهن او پيدا نمى شد، همين «چرا»ست كه سرچشمه پيدايش تمام علوم و دانش هاى بشرى شده، و انسان را به بررسى ريشه ها و نتيجه هاى موجودات اين جهان و حوادث مختلف آن واداشته است.
پاسخ تفصیلی:
علّيّت همان رابطه وجودى ميان دو چيز است، به طورى كه يكى وابسته به ديگرى باشد؛ و اگر كسى بگويد رابطه علّيّت، همان پى در پى آمدن دو حادثه نسبت به يكديگر است؛ مسلّماً تعريف ناقصى كرده، زيرا درست است كه هر معلولى بعد از علّت خود حادث مى شود، ولى اين مطلب براى توضيح مفهوم علّيّت كافى نيست؛ بلكه بايد اين موضوع ناشى از رابطه ميان آنها و وابستگى وجود دوم به وجود اوّل باشد.
به گفته بعضى از محقّقان در ميان مسائل فلسفى قانون علّت و معلول از لحاظ سبقت و قدمت، اوّلين مسأله اى است كه فكر بشر را به خود مشغول ساخته؛ و او را به انديشه براى كشف معمّاى هستى وادار كرده است. براى انسانى كه داراى استعداد فكر كردن است مهمترين انگيزه تفكر، همان درك قانون كلّى علّت و معلول است كه به او مى گويد هر حادثه اى علّتى دارد، و همين امر سبب مى شود كه مفهوم چرا، در ذهن انسان پيدا شود. اگر ذهن انسان مفهوم كلّى علّت و معلول را نمى دانست و قانون علّيّت را نپذيرفته بود هرگز مفهوم چرا، در ذهن او پيدا نمى شد.(1)
اصولا همين چراها است كه سرچشمه پيدايش تمام علوم و دانش هاى بشرى شده، و انسان را به بررسى ريشه ها و نتيجه هاى موجودات اين جهان و حوادث مختلف آن واداشته است.
به تعبير ديگر: تمام علوم بشرى بازتابى از قانون علّيّت است، و اگر اين قانون از او گرفته شود اين علوم محتواى خود را به كلّى از دست خواهد داد.
همچنين اگر قانون علّيّت از دست رود، فلسفه نيز با شاخ و برگ هايش مختل خواهد شد؛ به اين ترتيب علوم و دانش ها و فلسفه متّكى به اين قانون است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.