پاسخ اجمالی:
یکی از مهمترین علل کاهش آمار ازدواج «توسعه روابط نامشروع» است. زیرا از طرفی بر اثر سهولت این ارتباط ها، «زن» به صورت یک موجود مبتذل و کم ارزش، و حتى احیاناً «رایگان»! درآمده است و به این ترتیب آن ارزش و شخصیّتى را که سابق در اجتماع داشت که براى وصول به او فداکارى زیادى لازم بود به کلى از دست داده و از طرف دیگر جوانان حساب مى کنند چه دلیلى دارد که تنها براى دسترسى به یک زن زیر بار هزار گونه «شرایط» و «مسئولیّت هاى» ازدواج بروند، در حالى که به راحتی به زنان زیادى دسترسى دارند.
پاسخ تفصیلی:
زندگى اجتماعى امروز در بسیارى از قسمت ها از صورت یک زندگى طبیعى و صحیح بیرون رفته، که یک نمونه آن کاهش شدید ازدواج، و روى آوردن جوانان به زندگى غیر طبیعى «تجرّد» است.
کاهش ازدواج و توسعه تجرّد، قطع نظر از اثرى که روى نسل بشر دارد، از نظر ایجاد یک نوع سیستم زندگى بدون احساس مسئولیّت و قطع پیوندهاى اجتماعى، و بى تفاوتى در برابر رویدادهاى اجتماعى که از آثار قطعى زندگى افراد مجرد است. یک فاجعه بزرگ براى جوامع بشرى محسوب مى گردد.
و اگر انحرافات اخلاقى را که از این رهگذر دامنگیر بسیارى از افراد مجرّد مى شود به آن بیفزاییم اهمیّت این مشکل اجتماعى روشن تر خواهد شد.
اکنون به بررسى خود عوامل اصلى این پدیده خطرناک اجتماعى می پردازیم: بدون تردید این وضع نابسامان معلول یک یا دو علّت نیست ولى مسلّماً در میان عوامل اصلى چند عامل بیش از همه جلب توجّه مى کند که یکى از آنها مسأله «توسعه ارتباط هاى نامشروع» است.
زیرا از یک طرف بر اثر سهولت این ارتباط ها، «زن» در نظر بسیارى از جوانان به صورت یک موجود مبتذل و کم ارزش، و حتى احیاناً «رایگان»! درآمده است که به آسانى مى توان به او دست یافت.
و به این ترتیب آن ارزش و اهمیّت و شخصیّتى را که در سابق در اجتماع داشت که براى وصول به او فداکارى زیادى لازم بود به کلى از دست داده، و دیگر یک موجود گرانبها و رؤیایى که نظر جوانان را به خود جلب کند نیست!
برهنگى روزافزون زنان، در دنیاى امروز به این ابتذال کمک کرده، و اگر در آغاز عامل زودگذرى براى جلب توجّه نظر هوسبازان باشد، سرانجام به ابتذال و از ارزش افتادن زن منتهى مى گردد، و این درست عکس آن چیز است که این گونه زنان انتظار آن را داشتند!
به همین دلیل آن عشق هاى پاک و مقدّس و آتشینى که در گذشته به وجود مى آمد، و سرآغاز یک پیوند زناشویى محکم مى شد. در اجتماعات امروزى اثرى از آن نیست زیرا همیشه انسان نسبت به چیزى عشق آتشین پیدا مى کند که به آسانى در دسترس او قرار نگیرد، و معنا ندارد نسبت به یک موضوع مبتذل، و ارزان و رایگان عشق بورزد، آن هم یک عشق آتشین!
از طرف دیگر بسیارى از افراد بى بند و بار حساب مى کنند چه دلیلى دارد که تنها براى دسترسى به یک زن زیر بار هزار گونه «شرایط» و «مسئولیّت هاى» ازدواج بروند، در حالى که بدون قبول هیچ یک از این شرایط و مسئولیّت ها دسترسى به افراد زیادى مى توانند پیدا کنند؟!
و لذا این افراد چون به عواقب شوم بى بند و بارى جنسى و اخلاقى آشنا نیستند و تنها به ازدواج، و زن از نظر اشباع غریزه جنسى مى نگرند، اصولا تن دادن به ازدواج و آن همه شرایط و مسئولیّت ها را یک کار احمقانه مى دانند! و لذا همه یا قسمت عمده زندگى خود را به حال تجرّد مى گذرانند.
با توجّه به حقایق بالا، اثر «امکان و سهولت ارتباط هاى نامشروع»، روى کاهش ازدواج، کاملا روشن مى گردد، و به همین جهت در جوامع غربى که این آزادى و بى بندوبارى بیشتر است ازدواج کاهش بیشترى پیدا کرده، و اگر ازدواجى صورت مى گیرد در سنین بالاست، و تازه این ازدواج ها هم به قدرى سست و بى دوام است که غالباً به بهانه هاى کوچک و گاهى مضحک از هم گسسته مى شود!
علاوه براین همیشه در کنار این گونه جوامع که زندگى تجرّد را ترجیح بر زندگى مشترک زناشویى داده اند دمل هاى چرکین متعفنى به نام «مراکز فحشا» و «شهر نو»ها وجود دارد که خود نیز یک عامل مهم براى کاهش ازدواج، و همچنین از هم پاشیدن خانواده ها مى باشد.
این کانون هاى چرکین که الزاماً در کنار جوامع ناسالم کنونى است دلیل روشنى بر عدم سلامت مزاج این اجتماعات است.
مسأله فحشا و مراکز بدنام را نباید تنها از نظر این که کانونى براى توسعه فساد اخلاق، و نشر انواع میکروب هاى جسمى و روانى است مورد مطالعه قرار داد.
همچنین نباید «فقط» از نظر اثرى که روى کاهش ازدواج و روى آوردن به زندگى تجرّدى دارد مورد بحث قرار گیرد، اگر چه هر یک از اینها خود قابل بحث و مطالعه فراوان است.
بلکه علاوه بر این از نظر خود زنان بدکار که در این مراکز جمع مى شوند و به خودفروشى مى پردازند کاملا قابل دقت و اهمیّت است.
کسانى که در این زمینه مطالعات دقیقى دارند، و کتاب هایى به دنبال تحقیقات وسیع خود در این باره نوشته اند همگى معترفند که وضع این دسته زنان خودفروش دردناک ترین و فجیع ترین انواع بردگى قرون وسطى را در نظر مجسم مى سازد.
زنانى مطرود، درمانده و بینوا به معناى واقعى، که همیشه از فرق تا قدم در قرض و بدهکارى غرقند، و شب و روز چون شمع مى سوزند تا روشنگر مجالس هوس و لذت حیوانى این و آن باشند و عاقبت هم به بدترین وضعى در یک گوشه متروک اجتماع جان مى سپارند و حتّى گاهى کسى که جسد آنها را از زمین بردارد و به خاک بسپارد پیدا نمى شود.
کدام وجدان اجازه مى دهد در عصرى که در آن ادعاى الغاى بردگى مى شود چنین بردگان بینوایى در کنار اجتماع وجود داشته باشند و هیچ کس در راه آزادى آنها قدم بر ندارد؟!
ولى نباید فراموش کرد که این بردگى رقّت بار را که بدبختانه بسیارى از جوامع امروزى عملا به رسمیّت شناخته اند و صحّه پاى آن گذارده اند مولود همان سهولت ارتباط هاى نامشروع است.
زیرا زنانى که در این لجنزارهاى متعفّن اجتماع دست و پا مى زنند غالباً همان قربانیان ارتباط هاى نامشروعند که تدریجاً به این مراکز کشیده شده اند. شرح حال بعضى از این زنان که در پاره اى از کتاب ها آمده بدون شک غم انگیزترین تراژدى ها را تشکیل مى دهد، و لکّه ننگى بر پیشانى جوامع امروز محسوب مى گردد، و متأسفانه کمتر روى آن بحث مى شود.
بنابراین هم براى جلوگیرى از فرو ریختن خانواده ها، و هم براى جلوگیرى از سقوط و کاهش ازدواج، و هم براى آزاد کردن این بردگان بینوا، باید جلوى این آزادى و بى بندوبارى جنسى و امکان ارتباط هاى نامشروع گرفته شود، و آن هم بدون تنظیم برنامه صحیحى ممکن نیست.
جوانان عزیز با توجّه به حقایق بالا باید در مورد خودشان و دوستانشان مراقبت بیشتر به عمل آورند و از سخنان مبتذل فریبنده اى که براى کشانیدن آنها به این بى بندوبارى ها از حلقوم افراد ناپاکى بیرون مى آید وقعى ننهند.
کسانى که این وضع و این مراکز را به عنوان یک ضرورت اجتماعى معرّفى مى کنند، و به این وسیله مى خواهند از قبح و زشتى فحشا و رفت و آمد به این مراکز بکاهند، بلکه پا را از این فراتر نهاده، این عمل ناروا را وسیله اى براى حفظ پاکى خانواده ها!! و سلامت جوانان!! بنامند سخت در اشتباهند. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.