پاسخ اجمالی:
نه تنها دوستان و پيروان پیامبر(ص)، بلكه مخالفان و دور افتادگان از او، صفات و سجايا و ملكات فاضله اخلاقى و برنامه هاى پرارزش زندگى شخصى و اجتماعى او ر ا ستوده اند. مثل: جان ديون پورت انگليسى در كتاب «عذر تقصير به پيشگاه محمد(ص)»، كتاب «دايرة المعارف بريتانيا» ذیل کلمه قرآن، گوستاولوبون فرانسوی در «تاریخ تمدن»، یوحنا واکنبرت در کتاب «محمد (ص) و اسلام»، لامارتین شاعر معروف فرانسوی و ... .
پاسخ تفصیلی:
تقريباً در تمام تواريخ ـ اعم از تاريخ هايى كه به دست مسلمانان يا غير مسلمانان نگاشته شده ـ به مسأله پاكى و امانت دارى پيامبر(صلی الله علیه وآله) اشاره شده تا آنجا كه حتى در جاهليت نيز همه مردم او را به اين صفت مى شناختند و لقب امين به او داده بودند، بلكه بعد از ظهور اسلام نيز مخالفان او امانت هاى خويش را نزد وى مى گذاشتند به همين دليل هنگام هجرت پيامبر اسلام(ص) به مدينه يعنى پس از گذشتن سيزده سال از ظهور اسلام، به على(عليه السلام) دستور داد در مكه بماند و امانت هاى مردم را به آنان برساند سپس به مدينه هجرت كند.
بهتر اين است اين سخن را نيز از زبان ديگران بشنويم و ببينيم آنها كه ظاهراً با او بيگانه اند چه گواهى هاى صريحى در اين زمينه داده اند.
1. در كتاب عذر تقصير به پيشگاه محمد(صلى الله عليه وآله)، از جان ديون پورت انگليسى نقل مى كند كه: «بدون شك اگر او (محمد) را يكى از نوادر جهان و پاك ترين نابغه اى كه گيتى توانسته است تاكنون پرورش دهد نياوريم؛ بايد او را يكى از بزرگترين انسان ها و يگانه شخصيتى بدانيم كه قاره آسيا مى تواند به وجود چنين فرزندى بر خود ببالد».(1)
2. در كتاب محمّد رسول الله(صلى الله عليه وآله) از كتاب اسلام از نظر وُلتر چنين نقل شده كه ناپلئون در انتقاد از نمايشنامه وُلتر كه در آن اهانت ها به ساحت پيامبر اسلام(ص) روا داشته مى گويد: «وُلتر به تاريخ و وجدان بشرى خيانت كرده، زيرا سجاياى عالى محمد(ص) را انكار نمود و مرد بزرگى را كه بر چهره جهانيان فروغ الهى تاباند، موجود ديگرى معرفى كرده است.»(2)
3. اتفاقاً همين وُلتر در اواخر عمر خود در آن نمايشنامه موهن تجديد نظر نموده و با صراحت اعتراف مى كند: «در محمد(صلى الله عليه وآله) چيزى وجود دارد كه احترام همگان را بر مى انگيزد، و من در حق محمد(ص) بسيار بد كردم».(3)
4. در كتاب دايرة المعارف بريتانيا ذيل كلمه قرآن چنين آمده است: «محمد(ص) در ميان رجال و شخصيت هاى بزرگ دينى و مذهبى جهان، موفق ترين و پيروزمندترين شخصيت عالم، به شمار مى آيد و رسالت او توأم با توفيق و پيروزى قابل توجهى بوده است.»(4)
5. گوستاولوبون فرانسوى نويسنده كتاب معروف تمدن اسلام و عرب مى گويد: «سادگى و آشكار بودن اصول عقايد اسلامى، به علاوه رفتار با مردم از روى عدل و احسان كه سكّه روشنش بر روى دين و مذهب اسلام خورده است سبب شد كه تمام روى زمين را تسخير كند.»
6. لامارتين شاعر معروف فرانسوى درباره او پس از شرح مفصّلى در ستايش پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) چنين مى گويد: «اين است محمد(ص) به هر ميزانى كه با آن عظمت را بتوان اندازه گيرى كرد ناچاريم بگوييم در عالم بزرگتر از محمد(ص) مردى نيست».(5)
7. طبيب و نويسنده معروف مادى لبنانى در اشعار بسيار بليغى كه درباره پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) سروده او را بهترين مدبر و حكيم و دانشمند و خداوند سخاوت و سخن و مرد عقل و سياست و قهرمان ميدان نبرد معرفى مى كند؛ و اوصافى براى او در اين زمينه بيان كرده كه در نوع خود بى نظير است.(6)
8. اگر چه جمعى از مورخان غربى مغرض و سودجو تلاش كرده اند ترسيمى بر خلاف واقعيت از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) كنند، ولى پاسخ آنها همان است كه يكى از محققان خودشان به نام يوحنا واكنبرت در كتاب محمد و اسلام از نويسندگان متعصب و مغرض كه بر خلاف حقيقت درباره پيامبر اسلام(ص) مطالبى نوشته اند انتقاد كرده؛ چنين مى نويسد: «به هر قدر شخص به حقايق معتبر تاريخى و مصادر موثق و صحيحى كه راجع به گفتار و رفتار و حالات محمد(ص) مطالبى از روى حقيقت نوشته اند مراجعه نمايد، بدگويان اين پيامبر مانند: ماركس و بريدر و ساير اين افراد، در نظرش حقير و بسيار ضعيف جلوه مى كنند».(7)
كوتاه سخن اين كه: نه تنها دوستان و پيروان او، بلكه مخالفان و دور افتادگان از او آن قدر درباره صفات و سجايا و ملكات فاضله اخلاقى و برنامه هاى پرارزش زندگى شخصى و اجتماعى او سخن گفته اند كه هر گاه جمع آورى شود چندين كتاب بزرگ را تشكيل مى دهد.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.