پاسخ اجمالی:
مسیر حرکت هر جامعه، با قطب نمای ارزشهای آن جامعه تنظیم می شود و اگر ضدّ ارزش ها به هر دلیلی جاى ارزشها را بگیرند، حرکت جامعه – به استثنای برخی آدمهای پاک - به سوى ضدّ ارزشها ادامه خواهد یافت. نظام ارزشی جامعه جاهلیت، انزوای دانشمندان و گرامی داشتن جاهلان بود، اما اسلام، تقوا را به عنوان مهمترین ارزش ها در جامعه نهادینه کرد. متاسفانه بر اثر کارهای غلط عصر خلفا، ارزش های زمان جاهلیت از نو مطرح گردید. حضرت علی(ع)، از این وضعیت تعبیر به بدکار شدن نیکوکاران و قهرمان میدان شدن ظالمان می کند.
پاسخ تفصیلی:
مسأله مهمّى که در سرنوشت جامعه هاى بشرى تأثیر قطعى دارد و بسیارى از آن غافلند، مسأله نظام ارزش گذارى در جامعه است.
توضیح این که مسیر حرکت هر جامعه، به سوى ارزشهایى است که در آن جامعه به عنوان ارزش والا شناخته شده است، حال اگر ضدّ ارزش ها به دلایلى جاى ارزشها را بگیرند، حرکت عمومى جامعه به سوى ضدّ ارزشها طبیعى خواهد بود.
این که مى گوییم «حرکت عمومى»، منظور حرکت غالب افراد جامعه است که مانند برگهایى بر صفحه این رودخانه عظیم همسو و همراه آن در حرکتند، وگرنه همیشه در هر جامعه اى افرادی مؤمن و قدرتمند از نظر روح و تفکّر بوده و هستند که در برابر جریانهاى فاسد مقاومت کرده و گاه حتّى مسیر آن را تغییر مى دهند.
بنابر آنچه گفته شد، اگر ارزش والا در جامعه اى پول و ثروت باشد، طبیعى است که بسیارى از افراد به آن سو حرکت کنند و بدون محاسبه حلال و حرام آن را به چنگ آورند.
اصولا انسان طالب شخصیت است و براى تحصیل آن تلاش و کوشش مى کند، حال هرگاه نظام ارزشى جامعه شخصیتِ کاذب و دروغینى را به او تحمیل کرد به دنبال همان مى رود.
غالب جوانان، جویاى نامند و قهرمانان را دوست دارند. اگر قهرمانان جامعه فى المثل، هنرپیشه ها و ورزشکاران باشند، جاى تعجب نیست که جوانان در همه چیز، حتّى لباس و قیافه و طرز راه رفتن، از آنها تقلید کنند و اگر عالمان و دانشمندان از همه محترمتر باشند، سیل جمعیّت به سوى علم و دانش حرکت مى کنند.
داستان مشهورى از عالم بزرگوار، شیخ بهایى نقل شده که بنا بود در برابر خدمات بزرگ علمى و عمرانى، از طرف شاه عباس صفوی، جوایزى در خور شأن او داده شود و او جایزه خود را به این مصالحه کرد که بر مَرکَبِ مخصوص شاه بنشیند و شاه در رکاب او پیاده حرکت کند و چند کوچه و خیابان را در مقابل چشمان مردم طى کنند. در حقیقت او مى خواست به مردم ثابت کند که نظام ارزشى بر محور علم و دانش مى گردد. مى گویند که با این حرکت، رجوع جوانان و دانش طلبان به مدارس بسیار بیش از قبل شد.
نظام ارزشى جامعه جاهلىِ قبل از اسلام ـ که به مصداق «بِأَرض عالِمُها مُلْجَمٌ وَ جاهِلُها مُکْرَمٌ»؛ (در سرزمینى مى زیستند که دانشمندش، به اجبار لب فروبسته بود و جاهلش گرامى و حاکم بر جامعه بود).(1) قهرمانانى مانند ابوسفیان ها و ابوجهل ها پرورش مى داد، امّا هنگامى که محور ارزشها به حکم اسلام و قرآن تقوا شد و شعار «إِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ أَتْقاکُمْ»(2) همه جا را فرا گرفت آن قهرمانان کاذب مانند یخ در تابستان آب شدند و جاى خود را به ابوذرها دادند.
متأسّفانه بر اثر کارهاى غلطى که در عصر خلفا انجام گرفت، این نظام ارزشى پاکِ اسلامى رنگ باخت و ارزشهاى جاهلى از نو مطرح شد. و عمروعاص ها و ابوموسى اشعرى ها به جاى مالک اشترها و ابوذرها و عمار یاسرها نشستند و این همان است که امام (علیه السلام) را به شدّت آزار مى داد.
در خطبه 32 نهج البلاغه گوشه اى از درد دل حضرت این است که نیکوکاران، بدکار شمرده مى شدند و ظالمان ستمگر، قهرمان میدان بودند و هر روز بر ظلم خود مى افزودند.
هدف امام (علیه السلام) از تمام خطبه هاى نهج البلاغه تلاش مستمر براى برگرداندن نظام ارزشى عصر پیامبر(ص) است، هر چند شهادت میان او و رسیدن به این مقصد حائل شد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.