پاسخ اجمالی:
یک سال در زمان کودکی حضرت علی(ع)، قحطی فراگیری در مکه پدید آمد و برادران و برادرزاده های ابوطالب که از عائله مندی و پرهزینه بودن زندگی او مطلع بودند، تصمیم گرفتند هر کدام، یکی از فرزندان ابوطالب را نزد خود نگه دارند. حضرت رسول(ص) نیز علی(ع) را به خانه خود برد و تا سالها نزد خود پرورش داد. علی(ع) همچنان و تا زمان بعثت در خانه حضرت رسول(ص) بود و فضائل اخلاقی را از ایشان می آموخت و بعد از بعثت، ایشان را تصدیق و از ایشان پیروی کرد.
پاسخ تفصیلی:
على(علیه السلام) در دوره کودکی که دوره حساس شکل گیرى شخصیت و دوره پذیرش تربیتى و روحى او بود، در خانه حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) و تحت تربیت او به سر برد. مورخان اسلامى در این زمینه مى نویسند:
یک سال، قحطى بزرگى در مکه رخ داد. در آن زمان ابوطالب عموى پیامبر داراى عائله زیاد و هزینه سنگینى بود. حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) به عموى دیگر خود «عباس» که از ثروتمندترین افراد بنى هاشم بود، پیشنهاد کرد که هر کدام از ما یکى از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببریم تا فشار مالى ابوطالب کم شود، عباس موافقت کرد و هر دو نزد ابوطالب رفتند و موضوع را با او در میان گذاشتند. ابوطالب با این پیشنهاد موافقت کرد. در نتیجه عباس، «جعفر» و حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) «على» را به خانه خود برد. على(علیه السلام) همچنان در خانه آن حضرت بود تا آنکه خداوند او را به نبوت مبعوث فرمود و على(علیه السلام) او را تصدیق کرد و از او پیروى نمود.(1) پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) پس از گرفتن على(علیه السلام) فرمود: همان را برگزیدم که خدا او را براى من برگزید.(2)
از آنجا که حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) در سنین کودکى - پس از درگذشت عبدالمطلب - در حانه عمویش ابوطالب و تحت کفالت او بزرگ شده بود، مى خواست با تربیت یکى از فرزندان او، زحمات وى و همسرش فاطمه بنت اسد را جبران کند و از میان فرزندان او نظر به على(علیه السلام) داشت.
على(علیه السلام) در دوران خلافت خود، در خطبه «قاصعه» به این دوره تربیتى خود اشاره نموده و مى فرماید:
«شما (یاران پیامبر) از خویشاوندى نزدیک من با رسول خدا و موقعیت خاصى که با آن حضرت داشتم آگاهید و مى دانید موقعى که من خردسال بودم، پیامبر مرا در آغوش مى گرفت و به سینه خود مى فشرد و مرا در بستر خود مى خوابانید به طورى که من بدن او را لمس مى کردم، بوى خوش آن را مى شنیدم و او غذا در دهان من مى گذارد.
من همچون بچه اى که به دنبال مادرش مى رود، همه جا همراه او مى رفتم، هر روز یکى از فضائل اخلاقى خود را به من تعلیم مى کرد و دستور مى داد که از آن پیروى کنم.»(3)، (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.